خوش آمدید به وبلاگ فرهاد وهاب زاده راجب .حقوق.اقتصاد.معلومات
به دنبال کسی باشید که در موردمهم ترین موضوعات زندگی با شما افکار وادرکات یکسانی داشته باشد
شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:34 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

هفت گام اساسي در برقراري ارتباط موثرهفت گام اساسي در برقراري ارتباط موثر

 

مقدمه :

يكي از ويژگيهاي انسان سالم و موفق، مهارت و توانايي برقراري ارتباط مؤثر و سازنده با ديگران است. آيا شما اين ويژگي را داريد؟ كسب اين مهارت مهم و ضروري در زندگي اجتماعي خيلي مشكل نيست. فقط بايد بخواهيد و تمرين كنيد. در اين نوشتار ما به هفت گام اساسي براي يادگيري اين مهارت اشاره مي كنيم.

گام اول: گوش دادن

 

درحالي كه به نظر مي‌رسد گوش دادن به ديگران بسيار ساده است، اما اگر شنونده فن گوش دادن را نتواند به درستي به‌كار ببندد ارتباط دچار مشكل مي شود. گوش دادن فقط شنيدن كلامي كه طرف مقابل به زبان مي آورد نيست، بلكه شامل برخي موارد به شرح زير است:

- اينكه گوينده كيست؟

- ديدگاه او نسبت به مسئله مطرح شده چيست؟

- چه مسائلي او را نگران مي كند، احساساتش چگونه است و چه انتظاري از ما دارد؟

علاوه به اينها يك شنونده موفق بخوبي مي تواند هماهنگي لازم بين ارتباط كلامي و غيركلامي برقرار نمايد، قادر است به كليه ژستها و حالات بدني گوينده توجه كند و خود نيز به هنگام گوش دادن از ژستها و حالات بدني مناسب جهت تاييد و اعلام درك طرف مقابل استفاده كند. او هيچگاه با خميازه كشيدن و يا با نگاه كردن به سرعت و به اطراف، نگاه خود را از گوينده نمي گيرد و دائما” درصدد است تا با تماس چشمي مناسب اين موضوع را به گوينده منتقل نمايد كه علاقمند است به حرفهاي او گوش دهد.

به خاطر داشته باشيد تا زماني كه شما به جاي تمركز و دقت در سخنان ديگران به افكار دروني خود گوش مي دهيد، قادر نخواهيد بود شنونده خوبي باشيد.

گام دوم: صريح و صادق بودن

 

صراحت و صادق بودن فرايندي است كه در ارتباطات انساني به شكل نامحسوس اما بسيار موثر نقش بازي مي كند. تاكيد ميشود اين فرآيند قابل ديدن يا شيندن نمي باشد. بلكه دو طرف درگير ارتباط، آن را  حس مي كنند.

اگر ارتباطي فاقد صراحت و صداقت باشد، بدون شك، يا قطع خواهد شد و يا به شكل مخدوش، مبهم و ناسالم ادامه مي يابد. اگر نتوانيم يا نخواهيم منظور خود را با صراحت بيان نماييم طرف مقابل به اشتباه مي افتد و به حدس و گمان متوسل مي شود و از واقعيت دور مي گردد.

به خاطر داشته باشيم ابهام و عدم صدات در ارتباطات انساني سرمنشاء بسياري از مسائل و مشكلات در ارتباطات فردي است.

گام سوم: همدلي و همدردي

اغلب ما زماني كه با يكديگر ارتباط برقرار مي كنيم همواره افكار، آرزوها ، تمايلات، نگرانيها و ترسهاي خود را آشكار مي سازيم.  بدين جهت نياز داريم كه ديگران اولا” درك درستي از ما داشته باشند و ثانيا” با ما در زمينه نگرانيها، ترسها و مشكلاتمان همدلي و همدردي كنند. همدردي تلاشي است براي درك و فهم دنيازي ذهني طرف مقابل. براي همدلي بايد بتوانيم خود را جاي ديگران بگذاريم و از دريچه چشم آنها نگاه و احساس كنيم. در همدلي شما مي توانيد سخن طرف مقابل را تكرار كنيد تا بداند كه شما منظور او را دريافته ايد. مثال: دوستتان به شما مي گويد: هم اتاقي‌ام اعصاب من را خرد كرده است به هيچ وجه نمي توانم او را تحمل كنم، با استفاده از طرز رفتار همدلانه مي توانيد به او بگوييد: ( مثل اينكه از دست او خيلي عصباني هستي، اين طور نيست؟ )

به خاطر داشته باشيد كه در برخورد همدلانه مجبور نيستيد در جهت موفقيت با طرف مقابل خود حرف بزنيد. به جاي آن با تكرارصحبت او احساساتش را تصديق كنيد. در ضمن لازم نيست در مقابل حرفهاي طرف مقابل قضاوت و نتيجه گيري كنيد. نكته قابل ذكر اينكه ميان همدلي و همدردي تفاوت وجود دارد، در همدردي شنوندنه سعي مي كند با احساسات و عواطف گوينده همنوايي داشته باشد. بدين معني كه خوشحال شدن به خوشحالي او و متاسف شدن به ناراحتي او منجر مي شود ولي همانطور كه اشاره شد در همدلي، شما الزاما” درصدد تاييد و موافقت با طرف مقابل خود نمي باشيد.

همدلي و همدردي هر دو در تداوم ارتباط نقش بازي مي كنند، با اين تفاوت كه در همدلي نقش منطق قوي‌تر از احساس است و شنونده با همدلي به خوبي به حرفهاي گوينده گوش ميدهد تا بتواند براي حل مسئله به او كمك كند، ولي در همدردي صرفا” با تخليه هيجانات و عواطف منفي به او كمك مي كند.

گام چهارم: حفظ آرامش و احترام به طرف مقابل

ما اغلب در ارتباطات خود با ديگران درصدد ارزيابي آنها برمي آييم و گاه فكر مي كنيم يا بايد نظرات و احساسات آنها را رد كنيم و يا به نوعي (مستقيم و غيرمستقيم) نظرات و احساسات خودمات را به آنها تحميل نماييم. ارتباطاتي كه بر پايه اين روش شكل مي گيرد  غالبا” تداوم نمي يابد و هر دو طرف درگير در ارتباط را دچار مشكل مي سازد. همانطور كه قبلا” نيز اشاره شد، ما بدين دليل با يكديگر ارتباط برقرار مي كنيم تا از طريق آن به حل مسائل و مشكلات، رفع تضادها و تعارضات، رد و بدل كردن اطلاعات ، درك بهتر خود و رفع نيازهاي اجتماعي دست يابيم، در روابطي كه (( ارزيابي ديگران )) عنصر اصلي آن مي باشد نه تنها اهداف مذكور تحقق نمي يابد، بلكه آرامش لازم در ارتباطات انساني نيز از بين مي رود. بايد به خاطر داشته باشيم همه ما مي‌خواهيم ديگران با نظرات ما موافقت  كنند و يا حداقل به افكار و احساسات ما احترام بگذارند و آنها را تاييد كنند، زير عقايد و نظرات ما براي خودمات كاملا” اهميت ندارند، اگر در ارتباط با ديگران اين تصور پيش آيد كه به نظرات آنها احترام نمي گذاريم، ارتباط روند مناسب و هدفمند خود را طي نمي نمايد.

در نظر گرفتن اين نكته كه اغلب مردم مانند ما فكر نمي كنند، احساس نمي كنند و به روش خود به دنيا نگاه مي كنند بسيار اساسي است.

گام پنجم: مخالفت نمودن به شيوه مناسب

 

اگر بتوانيم بپذيريم كه ديگران مانند ما نيستند آن وقت مي توانيم به شيوه مناسب با نظرات و عقايد آنها كه به نظر ما صحيح نيستند مخالفت كنيم. به عبارت ديگر بدون بحث و جدل مخرب كه غالبا” همراه با بلند كردن صدا، داد و فرياد، خشم و غضب است مي توانيم به نتيجه مناسب دست يابيم. يكي از مناسب‌ترين شيوه‌ها براي مخالفت كردن با نظرات و عقايد ديگران روش خلع سلاح است. در اين روش، فرد در سخنان طرف مقابل حقيقتي را پيدا مي كند (حتي اگر با مجموعه سخنان او موافق نيست ) و سپس در مقام موافقت و تاييد آن حرف مي زند.. اين روش بر طرف مقابل تاثير آرام بخش عجيبي مي گذارد.

ممكن است روش خلع سلاح را نپذيرد ولي جدل، بي فايده و هميشه بي سرانجام است، با اين شيوه در واقع شما پيروز از بحث خارج مي شويد و طرف مقابل نيز احساس پيروزي مي كند و با آمادگي بيشتري به حرفهاي شما گوش مي دهد.

مثال: همكلاسي شما مي گويد: اصلا” حرفهاي تو را قبول ندارم! پاسخ شما: بله حق باتوست، ما هميشه نبايد دربست و به صورت صددرصد حرفهاي ديگران را نپذيريم.

بايد به خاطر داشت كه لحن پاسخ شما نيز مهم است. اگر پاسخ تحقيرآميز باشد اين روش اثر مطلوب را نخواهد داشت.

گام ششم: خودشناسي و افزايش آگاهي

شناسايي دنياي ذهني ديگران، همدلي و همدردي كردن با آنها و يا به نتيجه رسيدن بحثهاي ما با ديگران نيازمند خوشناسي و تلاشي براي افزايش اطلاعات و آگاهيهاي خود جهت شناسايي ديگران و محيط زندگي است.

آگاهي از نقاط قوت و ضعف، ترسها، اميال،‌ آرزوها و نيازهاي خود و پذيرش صادقانه آنها، كمك مي كند ويژگيها و وخصوصيات ديگران را واقع بينانه‌تر ببينيم و آنها را بپذيريم.

در خودشناسي پاسخ دادن به سئوالاتي نظير پرسشهاي زيركمك كننده است:

-دوست دارم دوستان و افرادي كه با آنها ارتباط نزديك دارم چه ويژگيهايي داشته باشند؟

-آيا مي توانم رابطه صميمانه و بدون قيد و شرط را با ديگران برقرار نمايم؟

-از درگير شدن در يك رابطه دوستانه چقدر لذت ميبرم؟

-ميزان تعهد من در ارتباطات اجتماعي چقدر است؟

-در مواقع ضروري چقدر مي توانم به دوستانم كمك كنم؟

-آيا در دوستي و ارتباط با ديگران پيش قدم مي شوم؟

-زماني كه مسئله يا  مشكلي در ارتباط با ديگران پيدا مي كنم چگونه عمل مي كنم؟

-آيا انتظارات من از ديگران واقع بينانه است؟

بايد به خاطر داشت خوشناسي و افزايش آگاهي مستلزم صرف وقت، صبوري و تلاشي در جهت تغيير ويژگيهاي منفي خود است. علاوه بر عوامل فوق كمك گرفتن از افراد متخصص نظير روانشناسان و مشاوران نيز ضروري است.

گام هفتم: شناسايي افكار تحريف شده

اكثر ما در ارتباط با ديگران در چارچوب افكار خود و احساسات از پيش تعيين شده و كليشه‌اي خود رفتار مي كنيم. در بسياري از اين افكار، تصوير صحيحي از واقعيتها موجود نمي باشد. بدين معني كه ما در فرآيند پردازش اطلاعاتي كه نسبت به ديگران داريم دستخوش خطاي شناختي مي شويم. براي روشن‌تر شدن مطلب مثالي بيان مي كنيم:

آيا تاكنون براي شما پيش آمده است كه سايه يك شيء مثل يك تكه چوب باريك و بلند يا ريسماني را روي ديوار به شكل مار ببينيد؟ مطمئنا” همه ما در طول زندگي بارها تجربياتي از اين دست داشته‌ايم به اين قبيل تجربيات در علم روانشناسي احساس و ادراك، (( خطاي حسي )) گفته ميشود.

سيستم شناختي ما نيز بعضا” دچار خطا و تحريف ميشود. اين خطاها را روانشناسان شناختي (( تحريف شناختي يا خطاي شناختي )) مي نامند. تحريفهاي شناختي مثل آينه و يا دوربيني هستند كه اشكال را به همان گونه كه هستند بازنمايي نمي‌كنند، بلكه شكلهاي عجيب و غريب و نادرستي را نشان مي دهند.

تحريفهاي شناختي در ارتباطات انساني مشكلات فراواني ايجاد مي‌كنند، لذا بايد آنها را شناخت و در جهت تصحيح آنها گام برداشت. در اينجا به برخي از مهمترين تحريفهاي شناختي همراه با مثال اشاره مي كنيم.

مثال: يكي از همكلاسي‌ها را در دانشكده مي‌بينيد و سلام مي كنيد، اما او جواب سلام شما را نمي دهد و بي تفاوت از كنار شما مي گذرد.

در اين حادثه: ذهني كه دچار تحريف و خطاي شناختي است، امكان دارد به يكي از شيوه‌هاي زير اين رفتار را تعبير و تفسير نمايد.

-او چقدر خودخواه و مغرور شده است ( پيش داوري )

-حتما” من كاري كرده‌ام ( شخصي سازي )

-هميشه ديگران را ناديده مي گيرد ( تعميم مبالغه آميز )

-رابطه‌ام را بايد با او قطع كنم ( نتيجه گيري و يا تصميم گيري شتابزده )

همانطور كه مي بينيد، هر كدام از شيوه‌هاي مذكور به نوعي منجر به قطع يا مخدوش شدن ارتباط ما با ديگران ميشود، در حالي كه شايد مسئله اساسي، عدم توان ما در پردازش اطلاعات صحيح و مبتني بر واقعيت باشد، كه باعث بوجود آمدن اين مسئله شده است.

بايد به خاطر داشت زير بناي تحريفهاي شناختي باورهاي غيرمنطقي است. براي شناسايي اين دسته باورها و مبارزه با تحريفهاي شناختي علاوه بر آگاهي، كمك گرفتن از افراد متخصص نظير روانشناسان بسيار كمك كننده است.

سعي مي كنيم اين گامها را به خاطر بسپاريم، آنها را به كار بنديم تا بتوانيم روابط اجتماعي موثر و مستحكم تري با ديگران برقرار كنيم

****

منبع : مقاله " هفت گام اساسي در برقراري ارتباط موثر " -تهيه کننده : زهره استوار: كارشناس مركز مشاوره دانشگاه تهران- انتشارات : معاونت دانشجويي و فرهنگي مركز مشاوره دانشجويي- وزارت علوم، تحقيقات و فناوري

 



شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:23 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

چگونه محبوب دیگران شویم؟  
 
  تمام انسانها در هر موقعیتی دوست دارند محبوب و مورد احترام دیگران قرار گیرند.  
 
     
 
 
 
 
   
 
 
چگونه محبوب دیگران شویم؟  
 
 
 
 
     
 
   
 

تمام انسانها در هر موقعیتی دوست دارند محبوب و مورد احترام دیگران قرار گیرند.محبوب دیگران قرار گرفتن بهترین انگیزه برای شاد و امیدوار زیستن است.همه آدم ها حق دارند دیگران را دوست داشته باشند و چنان نیک با دیگران برخورد کنند که دیگران نیز از روی رغبت و علاقه ایشان را دوست بدارند.هیچ لذتی بالاتر از این نیست که دیگران به آدم عشق بورزند و نگران و منتظر وی باشند.ولی بدست آوردن چنین مقامی نکاتی چند به شرح زیر را می طلبد:

۱) چنان باشید که دیگران با دیدن شما احساس شعف و آرامش کنند، هرگز از بخشیدن دیگران نادم و کیفر دیدن آنان خرسند نباشید.

۲) از خطاها و لغزشهای دیگران بدون منت در گذرید.

۳) هرگز معایب دیگران را به رخشان نکشید، محرم و صندوقچه اسرار دیگران باشید.

۴) صبور و بردبار و باگذشت باشید.

۵) هر نوع خوبی و نیکی به دیگران را از افراد خانواده خود و اقوام و همسایگان نزدیک شروع کنید.

۶) هرگز از دیگران غیبت و بدگویی نکنید و هرگز اجازه ندهید در حضور شما از دیگران غیبت و بدگویی کنند.

۷) همیشه در این اندیشه باشید که به دیگران خوبی کنید.

۸) دوستدار دیگران باشید و دوستی خود را در عمل به اثبات برسانید.

۹) در مصایب و گرفتاریهای دیگران شریک باشید، وقتی دیگران مریض می شوند به عیادتشان بروید.

۱۰) در برخورد با دیگران جدی، گرم، نیک رو و خوش اخلاق باشید، در سلام گفتن و احوال پرسی، پیش قدم باشید.

۱۱) در قول خود به دیگران خوش وعده و صادق و وفادار باشید، در رفتار و گفتار رک و صادق باشید.

۱۲) از تحقیر شخصیت و آبروریزی دیگران جلوگیری کنید.

۱۳) تلاش کنید با افراد بیشتری ارتباط دوستانه و سالم داشته باشید.

۱۴) مرتب و منظم و خوش پوش باشید و دندانهای سفید و دهان خوش بو داشته باشید.

۱۵) در مناسبت های ملی و مذهبی شادی بخش، به دیگران هدیه و کارت تبریک بدهید.

۱۶) در حد توان، حتی به کسانی کمک کنید که از شما انتظار ندارند و به آنانی توجه کنید که به شما توجه نمی کنند.

۱۷) به ارزش ها و آداب مورد احترام مردم احترام بگذارید، شادکامی ها و موفقیت های خود را با دیگران تقسیم کنید.

۱۸) در موقعیت های متفاوت سازگار و انعطاف پذیر باشید، در همه حال با دیگران عادلانه و منصفانه و احترام آمیز رفتار کنید.

۱۹) در برخورد با دیگران از واژه های محبت آمیز و محترمانه استفاده کنید.

۲۰) ایرادهای دیگران را دوستانه و دلسوزانه و محرمانه، فقط به خودشان بگویید.

۲۱) خوبی هایتان در مورد دیگران بدون منت و بی چشم داشت باشد.

۲۲) در حفظ دوستان خود و افزودن به تعداد آنان کوشا باشید.

۲۳) یک دنیا دوست در قلب انسان همان قدر جا دارد تا یک دشمن، بنابراین تلاش کنید حتی یک نفر هم از شما ناراحت و دل آزرده نباشد.

۲۴) در برخورد با دیگران، پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک را رعایت کنید.

۲۵) هرگز افراد را با اسامی و القاب غیرواقعی آنان مورد خطاب قرار ندهید، بطور مثال کسی که دکتر یا مهندس و ...نیست او را با این عناوین صدا نکنید چون در این صورت وی تصور خواهد کرد که شما او را مسخره می کنید.

۲۶) حقیقت گو باشید حق گفتن حد معین و مشخصی دارد که با در نظر گرفتن آن هم خودتان احساس راحتی و آزادی خواهید کرد و هم به دیگران به سوی شما جذب خواهند شد و تلاش کنید حقیقت را از موضع عشق و ایمان و اخلاق رشد یافته بگویید نه از موضع قدرت و ترس و تظاهر...

۲۷) خود واقعی باشید خودتان را به همان شکل که هستید قبول کنید و در موقعیت های متفاوت شخصیت یکسان داشته باشید، ما این چیزی که اکنون هستیم، به جهت انتخابهایی بوده که در زندگی مان انجام داده ایم.قبول این مسأله به ما قدرت و عزت نفس می دهد تا بتوانیم باز انتخابها و اقدامات مثبتی را صورت دهیم.

۲۸) در زمان حال زندگی کنید اگر در حال زندگی کنید، می توانید فرد یا چیزی را در حال به طرف خود جذب کنید نه در گذشته و آینده.

۲۹) سعی کنید همیشه با انرژی باشید اگر با انرژی و با نشاط باشید انجام هر کاری برایتان مقدور است.اما اول باید با گسترده کردن دامنه ارتباطات خود، بالا بردن استانداردها و حل مشکلات گذشته موانع را از پیش پای بردارید.تا خود آماده جذب دیگران نباشید آنان خودبخود جذب شما نمی شوند و به سراغتان نمی آیند.

۳۰) بر پیروزی فایق آیید بیشتر ما بدین باوریم که اگر ما پیروز شویم، دنیا به ما باخته است و برعکس.این نمی تواند نظر درستی باشد، سعی کنید مسایل و پیروزی ها را از زاویه های گوناگونی نگاه کنید که تمام افراد می توانند در یک مورد موفق شوند.

۳۱) سعی کنید به دیگران ببخشید بخشیدن در واقع گرفتن است و در بخشیدن است که همه ی ما چیزی برای اهدا کردن داریم و شما همیشه بخشنده باشید نه گیرنده.اگر چیز زیادی برای بخشیدن ندارید، تلاش کنید مهارتهای دیگری بدست آورید.

۳۲) در مورد خطا و اشتباهات خود با شجاعت از دیگران عذرخواهی کنید.اما علی(ع)در این باره می فرماید:در برابر خطاها وکارهای بد خود از دیگران عذرخواهی کنید و مطمئن باشید که این کار به عزت و اعتبار شما خواهد افزود.هر چیزی که برای خود نمی پسندید برای دیگران هم مپسندید.و آنچه برای خود می پسندید برای دیگران نیز بپسندید.

۳۳) خودخواه و بی نیاز از دیگران باشید خودخواه از این نظر که سعی کنید محتاج دیگران نباشید، نیاز از اعتبار و ابهت آدم می کاهد.سعی کنید چیزی که نیاز دارید، با قدرت و جدیت تمام بدست آورید بدون این که محتاج دیگران باشید و تا می توانید برای خود دوست، عشق، شانس و موقعیت خوب ذخیره کنید.

۳۴) هوشیاری و شناخت از دیگران را بالا ببرید جذابیت پدیده ای بسیار دقیق و ظریف است.تا زمانی که نتوانسته اید هوشیاری و شناخت خود را درباره خویشتن، اطرافیانتان و نحوه تفکرتان بالا ببرید.قادر نخواهید بود آنچه می خواهید بدست آورید.

۳۵) انسانهای بزرگوار کسانی هستند که درصددند به هر طریق ممکن خنده ای بر لب افتادگان و درماندگان و بیچارگان و ...نشانده و بار غمی و ...از دوش آنان بردارند.



شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:20 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

تغییر عادت منفی به مثبت (از امروز مثبت باشیم)

http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/07/+-and--300x168.jpg

کلمه ها عقاید شکل گرفته و افکار بیان شده هستند به عبارت ساده آن چه می گویی فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند.

اگر یک کارگر بی سواد بتواند یک اصطلاحی را در دنیا شایع کند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح کل ایران گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم..

امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (با خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی از دست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.

مثال:

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود

به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت

به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی

به جای گرفتارم؛ بگوییم : ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود

به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟

به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده

به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما

به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه

ادامه در لینک زیر

به جای مگه مشکل داری؛ بگوییم : مگه مسئله ای داری؟

به جای فقیر هستم؛‌بگوییم : ثروت کمی دارم

به جای بد نیستم؛ بگوییم :‌ خوب هستم

به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست

به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم

به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود

به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه

به جای داد نزن؛ ‌بگوییم : آرام باش

به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم :‌ من سالم و با نشاط هستم

به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم

به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم

به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد ؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد

شما هم می‌توانید به این لیست مواردی رو اضافه کرده و برای دیگران بفرستید

وقتی بعد از مدتی همدیگر را می‌بینیم، به جای توجه کردن به نقاط ضعف همدیگر و نام بردن از آنها مثل:

چقدر چاق شدی؟،

چقدر لاغر شدی؟،

چقدر خسته به نظر می‌آیی؟،

چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟،

چرا ریشت را بلند کردی؟،

چرا توهمی؟،

چرا رنگت پریده؟،

چرا تلفن نکردی؟،

چرا حال مرا نپرسیدی؟” و ….

بهتر است بگوییم : “سلام به روی ماهت”، “چقدر خوشحال شدم تو را دیدم”، و …. عبارات دیگری که نه تنها بیانگر نقاط ضعف طرف مقابل ما نیست بلکه نوعی اعتماد به نفس را به مخاطبمان القاء میکند. البته اگر اصراری نداشته باشیم که حتماً درباره ی همدیگر اظهار نظر کنیم، وگرنه می‌شود که درباره ی موضوعات مشترک، البته در محوریت مثبت با هم صحبت کنیم.

 



شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:16 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

 اسرارو روشهای نفوذ دردلها

ازنامه هاي مشكل گشا چنين پيداست كه مشكل عده اي از مردم اين است كه نمي دانند روابط خودرابامردم بر چه اساسي بنا نهند تابه محبوبيت وعزيزي برسند اينست كه دراين مقاله درباره محبوبيت سخن مي گوئيم .اگر دلتان مي خواهد كه اطرافيان دوست تان داشته باشند وباهمنوعان خود روابط حسنه برقرارسازيد ويقين پيدا كنيد كه دوستتان دارند مقاله زير رابه دقت بخوانيد .اگر دلتان محبوبيت مي خواهد هيچ  خجالت نكشيد زيرااين يك نياز طبيعي آدميزاداست .ويليام جيمز روانشناس بزرگ امريكايي درجائي نوشته است كه (يكي از عميقترين وريشه دارترين انگيزه هاي آدميزاد اينست كه محبوب واقع شوند ومردم قدروآنهارابشناسند )اماميل به محبوب شدن گاه دورنيست مارادرمعرض خطر بگذارد بدين معني كه آنچنان به محبوبيت خودعاشق شويم كه براي بدست آوردن آن به وسايل نامبارك دست يازيم .مثلابه چاپلوسي بپردازيم ومجيزوتملق ديگران رابگوئيم وحتي ازاين هم فراتر رفته محبوبيت خودرابه قيمت تحفه هائي كه به افرادمي دهيم تامين سازيم .به صراحت بايد بگويم كه محبوبيت يك امرمادرزادي وارثي نيست البته بعيد نيست عده اي بيشتر ازسايرين آماده كسب محبوبيت باشند وليكن ديگران را نيز اگر بخواهند مي توانند بابذل مختصر كوشش به همان اندازه محبوب شوند .كساني كه محبوب مي شوند كساني خستندكه حاكم برروابط خودباديگران هستند ومااكنون به عوامل شش گانه راكه اگربدان عمل كنيد شمارادرخانه واداره ومدرسه محبوب خواهد ساخت يكي بعدازديگري تشريثح مي سازيم :

نخست -آنكه ظاهرآراسته دربسياري از مواردخيلي مفيد است وليكن دركارمحبوب شدن تاثيردردرجه اول نداردوحال آنكه اگر درتميزي لباس وآراستگي آن بكوشيد اين البته در محبوبيت وغزيزشدن شما موثراست زني كه مي خواهد محبوب شوهرش واقع شود مجبورنيست لباس فاخر بپوشد وبهترين وگرانترين عطرها وكرم ها رابه سروصورت خود بمالد بلكه اگر تميز ومرتب باشد باهمان لباس ساده خانه نيز قادر است عزيز شوهرش شود بي گامن يك شخص عالي مثل خورشيد نورافشاني مي كند وجامه كثيف يا موهاي ژوليده وپريشان وصورت ناشسته قادرنيست ازنورافشاني آن جلوگيري كند وليكن چه اصراري هست كه خورشيد تابان شخصيت خود را باابر ژوليدگي بپوشانيم ؟زيرا ظاهر مانبايد مخل تشعشع باطن ما باشد كه هيچ بلكه بايد به تلالو باطن وشخصيت درخشان ما كمك كند .بسيار اتفاق مي افتد كه از طرزلبا س پوشيدن افراد مي توان به شخصيت آنان پي برد ودر مثل درباره لاابليگري وبي ذوقي وياذوق وشم هنري وحالت خود نمايي انها بدرستي داوري كرد هيچكس نمي تواند منكر اين امر شود كه ظاهر كسان در روابط اجتماعي آنان موثر است .ودر عكس العمل ديگران نسبت به آنان تاثير مي كذارد .با همه آنچه گذشت نقش ظاهر درمحبوبيت چندان زياد نيست واهميت آن در اين است كه معاشران درنخستين وحله برخوردازروي ظاهر ما درباره ما داوري مي كنند واگر ظاهر ام زننده باشد ممكن است از ما داوري جوينده واين زحمت رتبه خود ندهند كه با وجود ظاهر ناخوشايندمان باما معاشرت كنند تا بعداپي به شخصيت جالب ما ببرند .

دوم -آنكه براي كسب محبوبيت به تبسم وشادي نياز داريم البته ناگفته پيداست كه رفتار ما بايد متناسب با مقتضيات واوضاع واحوالي كه در ان هستيم باشد .مثلا ماهيچوقت انتظار نداريم كه فلان رئيس اداره اي كه براي نخستين بار به ملاقاتش مي رويم قاه قاه باما بخندد وازاين قبيل .باري هركدام از ما مثل اين است كه در هر مقامي كه باشيم شرايطي در دور وبر خود پديد مي آوريم مثلا شرايط دوروبر بعضي از مردم ناخوشايند است وآدمي رامي گريزاند وبر عكس شرايط عده اي ديگر گيرا ودلچسب است .اگر دلمان مي خواهد كه محبوب بشويم بايد بكوشيم كه فضاي دوربر خود را گيرا جذاب سازيم مثل اهن ربايي كه دوروبرش همه چيز را به خود جلب مي كند وبراي اين كار بايد غرولند كردن پرهيز كنيم ودر اشخاص واشياواحوال به دنبال چيزهايي بگرديم كه موجب نشاط ما مي شود .داشتن كنجكاوي وحساسيت نسبت بدانچه مردم درباره ما فكر مي كنند وابراز علاقه واقعي در اين خصوص از جمله چيزهايي هستند كه ملال وخود خوري وساير عواملي راكه مخل ومزاحم نشاط خاطر ماست از ذهن مادور مي سازند .معناي وسيعتر نشاط وشادي اين است كه بچيزي علاقه داشته باشيم مثلا وقتي داريم نمايشي راتماشا مي كنيم وياباكسي مشغول صحبت هستيم وياداريم كاري مي كنيم ويابازي مي كنيم شوروشوق ماازناصيه ورفتار ما پيدا خواهد بود .شور وشوق ونشاط مزبور به اطرافيان ما منتقل مي گردد وميان ما وآنها رابطه اي برقرار مي سازد زيرااين ديگر به تجربه ثابت شده است كه ادمهاي پرشوروشوق بيش از افراد سردوبيحال كسان رابه خود جلب مي سازند .

سوم -آنكه فروتني يكي از شرايط اساسي كسب محبوبيت است كساني كه خودخواه هستند وپيوسته ارز برتريهاي خيالي خود حرف مي زنند وبدان مي بالند كمتر ممكن است مردماني محبوبي باشند .اين بدان معني نيست كهبراي محبوب شدن تا بدان جا خفض جناح وسكسته نفسي وفروتني راافراط كنيم كه به عزت نفس وغرورواعتماد به نفس ما لطمه واردآيد .بايد تاآنجا كه امكان دارد كارهائي راكه به ما محول شده است به خوبي انجام دهيم ووقتي كار خود رابه خوبي به انجام رسانديم به ان افتخار كنيم اما در عين حال بايد خود رااماده كنيم كه از ديگران چيز ياد بگيريم وباصلاح اشتباهات خود بپردازيم تا نتايج آينده كار ما بهتر شود ادمياني كه به واقع چيز دان هستند كمتر متكبر وخودخواه از آب در مي آيند .چون چنين كساني 

بهتر از هر كس مي دانند كه معلوماتشان در نتيجه با مجهولاتشان چه اندازه ناچيز است شعر معروف كه مي گويد:

(تا بدان جا رسيد دانش من                كه بدانم همي كه نا دانم )

در واقع وصف حال اين عده است هميشه به فكر چيز يادگرفتن باشيم يعني از گهواره تا گور .گوش دادن به حرف ديگران محاسن زيادي دارد زيرا اطرافيان ما وقتي ببينند كه ما به حرفشان گوش مي دهيم تا چيز ياد بگيريم حس خودخواهي شان تسكين مي يابد واين امر به محبوبت ما در ميان آنان كمك خواهد كرد .بنابراين بدنيست در طي معاشرتهايتان بكوشيد تا كسان رابصحبت كردن درباره اموري هدايت كنيد كه در آن خبره ومطلع اند .البته هر كدام ازما سليقه هاي خاصي دراين زمينه داريم وليكن فروتني احترام به آزادي عقيده ديگران وجرمي نبودن وحق حيات براي ديگران قايل بودن ازجمله چيز هايي است كه در هركسي بايد پيدا شود وريبائي گرائي خاصي خواهد داشت عوض آنكه به ديگران بگوئيد كه فلاني عقيده اش صددرصدغلط است بهتر است بگوئيد عقيده شما رافهميدم ولي فكر نمي كنيد 000چه رعايت ادب به كسب وجهه شما در افرادكمك خواهد كرد .از اينها گذشته اگر ميان مردم به منطقي بودن وخردمندي معروف شويد اين خود از وسايلي است كه شما رابه محبوبيت نزديكتر مي سازد .www.zibaweb.com

چهارمين نكته -اين است كه ديگران رابيازماييد وبگذاريد ديگران شما رابيازمايند .كمتر چيزي است كه بيش از حقه بازي ودوروئي موجب انزجار انسان از ديگران شود منظورم اين است وقتي كه حس مي كنيم فلاني قابل اعتماد نيست خيلي زود روابط خود رابااوقطع مي كنيم .محبوبيت ما زماني افزايش مي يابد كه دربين مردم به اين صفت معروف شويم كه پيوسته در فكر امتحان دادن وامتحان كردن معاشران خودهستيم .اشخاص مرتب دلشان مي خواهد كه ديگران آنها رابيازمايند البته چندان مطبوع نيست كه حس كنيد كسي دارد در خفارفتار وكردار وگفتارتان رابررسي مي كند .مردم معمولا از كساني بدشان مي آيد كه به آنان بد گمان باشند ودر معاشرت باآنان جانب صراحت رارعايت نكنند وحال آنكه اگربدانند كه داريم آزمايششان مي كنيم به ما علاقه مند مي شوند وبه محبوبيت ما افزوده مي گردد.به همين دليل نيز بايد خودمان رااشخاصي نشان دهيم كه ظاهر وباطنشان يكي است وچنين اشخاصي از هر امتحاني سربلند در مي آيند وذيلا طريق سه گانه اي را كه براي نشان دادن  صداقت لازم است شرح مي دهيم

 اول -گفتار وكردارمابايد باهم جوردربيايد يعني اگر قولي داديم ياادعايي كرديم بايد بدان عمل كنيم وباصطلاح خودمان واعظ غير متعظ نباشيم .پاره اي از مردم ياد كنم به وعده وفا مي كنند وياهيچگاه به وعده خود وفا نمي كنند البته اگر چنين اشخاصي به محبوبيت نرسند جاي شگفتي نخواهد بود .

دوم -اينكه صداقت ويكي بودن ظاهر وباطن مازماني برهمه آشكار خواهد بود كه بدانند پشت سرشان از آنها غيبت نمي كنيم يعني در غيابشان چيزي بگوييم كه در حضورشان نمي گوئيم .غيبت هر چند كه ممكن است از خبث نباشد وليكن دشمن شماره يك محبوبيت شماست .

سومين طريق -آنست كه اشخاص بايدبه رازداري شماايمان آورند وقتي كه از شما خواهش مي كنند كه رازشان رافاش نسازيد جداوصميمانه از اين كار خودداري نمائيد .اين بود راههاي سه گانه اي كه هر كسي مي تواند هم ديگران رابه مددآن يبازمايد وهم به ديگران اجازه بدهد كه اورابيازمايند .

چهارمين نكته -اين است كه تا آنجا كه برايمان مقدور است از تشويق ديگران مضايقه نكنيم چه بدين وسيله عوض آنكه خود رابسازيم به ساختن ديگران اقدام مي كنيم .وقتي كه ديگران رابه خودشان خوشبين ساختيم به ناچار انها رابه خودكمان نيز خوشبين ساخته ايم روشن تر بگويم وقتي كه مرتبا از ديگران انتقاد مي كنيم بالاخره به جائي مي رسيم كه انها نسبت به خودشان بدبين مي سازيم واين بد بيني سرانجام به خود ما بر مي گردد وبه محبوبيت ما لطمه مي زند .اين طبيعت  بشر است از آدمي كه از و به شدت انتقاد كند خوشش نخواهد آمد .در كتاب ايوب در توراتست كه يكي از برادرانش به اومي گويد(برادر سخنان حكيمانه توموجب شده است كه عده اي به خود خوشبين واميدوار شوند )مگر خود ما ازچنين كلمات حكيمانه اي در زندگي خصوصي خود سود نجسته ايم ؟پس اين به دست ماست كه باتشويق مردم به محبوبيت خود ونزدانان بيفزائيم چه يك سخن گرم واميد بخش نمي دانيد چه تاثير معجزه آسايي در التيام جراحات محرومان ودرماندگان ونوميد شدگان دارد.به مصداق :

تونيكي مي كن ودردجله انداز             كه ايزددر بيابانت دهد باز )

هر كمك فكري كه به ديگري بكنيد از فوايد ان برخوردارخواهيد شد .شكسپير براي كسب محبوبيت بهتر از اين نيست كه آدمي طوري مردم را تشويق كند كه آنها احساس نمايند بر اثر ملاقات بااو به زندگي اميدوار تر وقواي انساني خويشتن خوشبين تر شده اند .

پنجمين نكته -بالاخره اين است كه به مردم كمك كنيد ممكن است عده اي بگويند كه اگربه مردم كمك كنيم سوء استفتده خواهند كرد وليكن به اين بهانه نمي شود از كمك به مردم چشم پوشيد .فراموش نبايد كرد يكي از شرايط كسب محبوبيت اين است كه به مردم كمك كنيم وهم از انان كمك قبول كنيم .يكي از مشكلات كار اين است كه بعضي از مردم نه تنها از كمك هاي ما سوءاستفاده نمي كنند بلكه از پذيرفتن كمك نيز بيزارند .براي احتراز از اين مشكلات بايد به نحوي رفتار كنيم كه مردم تصور نكنند كه كا راه مي رويم تا به مردم كمك كنيم .بدنيست قصه مردسامري رااز تورات در اينجا نقل كنم :حضرت عيسي در جواب عده اي از مردم كه از اوسئوال مي كردند چگونه به مردم كمك كنيم فرمود :روزي مردمحترمي در بيابان بيت المقدس اسير دزدان شد ودزدان زخمي به او زده واورا كناري گذاشته پا به فرارگذاشتن عده ي زيادي از مردم كه پاره اي از آنها اهل دين نيز بودند از كنار او رد شدند بدون آنكه توجهي به اوكنند تا آنكه مردسامري كه هيچ داعيه اي هم نداشت از آنجا عبور مي كرد كه چشمش به آن مرد زخمي افتاد بيدرنگ به بيمارش همت گماشت ومرهمي برزخمش گذاشت (منظور حضرت مسيح اين بودكه آدمي هر وقت كه فرصت كمك پيش آيد بايد كمك كند نه اينكه كمك به ديگران راحرفه خود سازيم ) منبع: عقده هاي رواني . دكتر ايرج پور باقر. انتشارات آسيا

حمید رضا ترکمندی سایت زیباوب

*************************

چگونه جذاب باشیم ؟

چگونه جذابیت ، گیرایی و ماندگاری در قلب های دیگران داشته باشیم

همه ما علاقه‌منديم يادمان در دلهاي اطرافيان باقي باشد و اين تنها با سلاح خُلق خوش حاصل مي‌شود. هنگامي كه به خاطرات پررنگمان با آشنايان مراجعه مي‌كنيم افراد مهربان و خوش اخلاق از ماندگارترين شخصيت‌ها در ذهن و رحمان مي‌باشند. چنين ماندگاري در قلب‌ها آرزوي همه ماست و اين مهم به دست نمي‌آيد مگر آن كه از رموز آن آگاه باشيم‌.

يكي از مهمترين رازهاي رسيدن به آن جذابيت است و قبل از هر چيز بايد بدانيم كه جذابيت چيزي غير از زيبايي است‌. شخص مي‌تواند صورت زيبايي نداشته باشد اما بسيار جذاب باشد و هم چنين مي‌تواند بسيار زيبا باشد اما اصلاً جذابيت نداشته باشد. جذابيت و گيرايي يك ويژگي كاملاً اكتسابي است و به راحتي مي‌توانيم صاحب آن باشيم‌:

 ۱ - ظاهري آراسته داشته باشيد.
تميز و مرتب باشيد، هماهنگي و پاكيزگي شما، ناخودآگاه شما را جذاب مي‌كند. بعضي از افراد براساس تصوري اشتباه براي جذاب شدن به زحمت زيادي مي‌افتند و خود را به شكل‌هاي عجيب و غريبي درست مي‌كنند. مهمترين مسئله اين است كه مرتب و هماهنگ و در عين حال ساده باشيد. نامرتب بودن حتي حرفهاي قشنگ‌، مثبت و تأثيرگذار شما را ضايع مي‌كند. فرزندي كه هميشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهري مرتب مي‌بيند، ظاهر آراسته فرد ناآشنا او را نمي‌فريبد. چون ممكن است جذب ظاهر آراسته كسي شوند كه تأثير منفي او از اثرات مثبتش به مراتب بيشتر باشد. 
     
۲ - بيشتر سكوت كنيد:
غالباً افراد به اشتباه براي اين كه جذاب‌تر شوند، بيشتر شلوغ مي‌كنند و به خطا مي‌روند. سكوت‌، يك تأثير ذهني و رواني بسيار قوي مي‌گذارد. در سكوت‌، فرد پيرامون خود خلاء ايجاد مي‌كند و هر خلايي‌، جذب را سبب مي‌شود. آنها كه بيشتر صحبت مي‌كنند و كمتر مي‌شنوند از جذابيت خود مي‌كاهند، حال آن كه سكوت و گوش دادن بيشتر به واقع شما را عاقل‌تر و قابل اطمينان‌تر معرفي مي‌كند و اين زمينه‌اي مساعد براي صميميت بيشتر است‌. سكوتي سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صميميت است‌. 
     
 
۳ - نرم و ملايم سخن بگوييد:
هنگامي كه نرم و ملايم صحبت مي‌كنيد افراد را جذب خود مي‌كنيد و به راحتي مي‌توانيد بر روي آنها تأثير بگذاريد. آدم‌هاي خشن و داد و بيدادي افراد مناسبي براي اطمينان كردن‌، نيستند. 
     
۴ - فرد محترمي باشيد:
بي‌احترامي به خود، به ديگران و بي‌احترامي و بي ادبي در كلام و رفتار همگي از جذابيت شما مي‌كاهد. شما بايد هم در ظاهر آراسته باشيد و هم در باطن وارسته‌. افراد مؤدب و متين و محترم بي ترديد جذابند و اين جذابيت از درون موج مي‌زند.
www.zibaweb.com
    محترم و مؤدب و باشخصيت باشيد، خواهيد ديد خود به خود جذاب مي‌شويد. 
    
۵ - زياد شوخي نكنيد اما بسيار تبسم كنيد:
شوخي فراوان از انرژي ذهني و جذابيت شما مي‌كاهد چرا كه شوخي فراوان به تدريج مرزهاي لازم بين افراد را از بين مي‌برد متبسم باشيد كه تبسم به چهره شما جذابيتي عميق و ژرف مي‌بخشد. در تبسم‌، سنگيني و متانت و جذابيت است‌. 
     
۶ - قاطعيت يعني جذابيت‌:
كساني كه شخصيت قاطعي دارند و هدفها و ارزش‌هاي معيني دارند، بي‌استثنأ مي‌توانند افراد جذابي باشند. زيرا شخصيت‌هايي جذاب و تأثيرگذارند كه بسيار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصي بودن و به آنها رسيدن اعتماد به نفس زيادي به ارمغان مي‌آورد و جذابيت از وجود چنين شخصي موج مي‌زند.  منبع :

 



شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:14 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

درست صحبت کردن را بیاموزید

 
 
 

امروزه بسیاری از نظریه پردازان و صاحب نظران علوم ارتباطات بر این عقیده اند که مهارت های ارتباطی نقش بسیار مهمی در موفقیت انسان چه در زندگی کاری و اداری و چه در زندگی شخصی آنان دارد.

 
 
     
 
 

 

   
 
 

درست صحبت کردن را بیاموزید

 
 
 
 
 
     
 
   
 

امروزه بسیاری از نظریه پردازان و صاحب نظران علوم ارتباطات بر این عقیده اند که مهارت های ارتباطی نقش بسیار مهمی در موفقیت انسان چه در زندگی کاری و اداری و چه در زندگی شخصی آنان دارد.

به جرات می توان ادعا کرد که یکی از مهم ترین دلایل شکست هایی که انسان در زندگی خود با آن مواجه می شود این است که قبل از اتخاذ تصمیم و مبادرت به انجام یک کار (انتخاب شغل، ازدواج، تربیت فرزند و امثال آن) سعی نکرده است که مهارت های ارتباطی و رفتاری لازم برای انجام آن کار را کسب کند. پژوهش های انجام شده حاکی از آن است که مهارت های لازم برای برقراری ارتباط موثر را می توان از طریق آموزش و تمرین یاد گرفت و البته کسب این مهارت ها چندان آسان به نظر نمی رسد، در برقراری ارتباط با دیگران چنانچه یکی از طرفین صحبت، پیام طرف مقابل را به خوبی دریافت نکند و نفهمد که منظور طرف مقابل از این پیام چه بوده، ارتباط برقرار شده بی حاصل بوده است.

درواقع می توان گفت ریشه بسیاری از سوءتفاهمات، رنجش ها و اختلافات و همچنین منشأ بسیاری مشاجرات، اختلافات و نزاع های خانوادگی، عدم وجود فهم متقابل در صحبت ها است، چراکه یکی از طرفین گفتگو یا بدتر از همه دو طرف گفتگو حرف یکدیگر را نمی فهمند و برداشت درستی از پیام های ارسال شده ندارند.

درست صحبت کردن و بیان متناسب یکی از مهارت های اساسی ارتباطی در برقراری یک ارتباط موفق و موثر می باشد. در بیان اهمیت این مهارت ضرب المثل های فراوانی در ادب فارسی وجود دارد. از آن جمله «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد» یا «پسته بی مغز چو دهن باز کند رسوا شود.» و از همه معروف تر ضرب المثل قدیمی فارسی: «زبان سرخ، سر سبز می دهد بر باد

به راستی آیا تاکنون به چگونگی و شیوه صحبت کردن با دیگران فکر کرده اید؟

در حقیقت همه ما توانایی صحبت کردن را داریم، اما گاه لازم است برای ایجاد ارتباط یا استمرار ارتباطات خود مهارت های صحبت کردن را هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی ارتقا دهیم. برخی از افراد از صحبت کردن با دیگران طفره می روند یا نمی توانند به راحتی سر صحبت را با دیگران باز کنند و روابط موثری با دیگران داشته باشند.

روش های ساده ای وجود دارد که به شما کمک می کند تا بهتر با دیگران ارتباط برقرار کرده و مصاحبت و دوستی آنها را حفظ کنید، مثلا این که به صحبت های طرف مقابل علاقه نشان دهید، نظر مخالف و انتقاد خود را طوری بیان کنید که طرف شما ناراحت نشود، به نشانه های غیرکلامی وی بیشتر توجه کنید و مهم تر از همه این که سعی کنید در صحبت کردن مودب باشید.

چگونگی صحبت با افراد متفاوت

در مورد چگونگی صحبت کردن با افراد گوناگون و با ویژگی های متفاوت ابتدا باید در نظر داشته باشیم که طرف صحبت ما جزو کدامیک از گروه های زیر می باشد و بعد با استفاده از رهنمودهای ارائه شده بدانیم که با هریک چگونه صحبت کنیم.

۱) تحلیلگرها: معمولا تحلیلگرها تمایل به کمال گرایی دارند، به عبارت دیگر آنها دوست دارند همه چیز را درباره یک موضوع بدانند. اطلاعات و تصمیمات آنها معمولا دقیق و عاقلانه است و شاید به همین دلیل آنها در تصمیم گیری کند هستند. در ضمن آنها احساسات و عواطف خود را برای دیگران آشکار نمی کنند.

بنابراین در هنگام صحبت با تحلیلگرها می بایستی:

ـ قبل از شروع صحبت دقیقا بدانید که می خواهید درباره چه و چگونه صحبت کنید.

ـ صریح باشید و فقط درباره اصل موضوع صحبت کنید چرا که آنها از وقت تلف کردن بیزارند.

ـ هنگام صحبت با آنها دقیق و واقع بین باشید و به آنها فرصت بدهید تا بدانند که شما قابل اعتماد هستید.

ـ با آنها خودمانی رفتار نکنید، سعی کنید رسمی باشید و با صدای بلند نیز حرف نزنید.

ـ آنها را تهدید نکنید و سعی نکنید با چرب زبانی از آنها سوءاستفاده کنید.

۲) صمیمی ها: افراد صمیمی به مردم و دوستی با آنها خیلی اهمیت می دهند. احساسات افراد را درنظر می گیرند و سعی می کنند هرطور شده دیگران را ناراحت نکنند. در هنگام صحبت با این دسته از افراد سعی کنید:

ـ گفتگوی خود را با تعریف از آنان شروع کنید به آنان صادقانه علاقه نشان دهید و فورا سر اصل مطلب نروید.

ـ با آنان زیاد درباره آمار و اطلاعات صحبت نکنید چرا که خیلی زود از شنیدن این مسائل خسته می شوند و بحث را قطع می کنند.

ـ اگر با آنها مخالف هستید، مواظب باشید احساساتشان را جریحه دار نکنید.

ـ در حین صحبت با آنها خودمانی و غیررسمی باشید.

۳) بیانگرها: این افراد دوست دارند اوقات خوشی داشته باشند، پرحرارت و مبتکر هستند و به سختی می توانند افرادی را که مثل خود آنها نیستند، تحمل کنند. در هنگام گفتگو و تبادل نظر با بیانگرها به یاد داشته باشید:

ـ به آنها اجازه بدهید که از زمان گفتگو لذت ببرند و بخشی از زمان گفتگو را به مسائل دوستانه و آشنایی اختصاص دهید.

ـ در مورد اهداف آنها و آنچه خوشحالشان می کند، صحبت کنید.

ـ در حین صحبت با آنان سرد و بی احساس نباشید و برای آنان قانون وضع نکنید.

ـ از آنها بخواهید نظریات و عقاید خود را بیان کنند.

۴) سلطه جوها: سلطه جوها افرادی قوی، قاطع و نتیجه گرا هستند که گاهی اوقات نسبت به خودشان و دیگران جدی و سختگیر می باشند. این افراد معمولا احساسات خود را برای دیگران آشکار نمی کنند و از کسانی که وقت خود را با صحبت هایی بی فایده تلف می کنند نیز اصلا خوششان نمی آید. در هنگام صحبت کردن با این افراد نکات زیر را در نظر داشته باشید:

ـ فقط به اصل موضوع توجه کنید و درباره موضوعات متفرقه صحبت نکنید.

ـ به طور واضح و منطقی با آنان صحبت کنید.

ـ هنگام صحبت با آنها بی نظم و بی برنامه نباشید.

ـ سعی نکنید به آنها دستور دهید، چون مخالفت خواهند کرد.

ـ بعد از صحبت درباره موضوع اصلی، فورا آنها را تنها بگذارید.

در ذیل به پاره ای از نکاتی که به کارگیری آنها در صحبت کردن بسیار مهم می باشد، پرداخته می شود: به آهستگی و با ملایمت صحبت کنید. به طوری که شنونده به تمامی گفته هایتان گوش دهد و معنای صحبت هایتان را نیز متوجه شود. اکثر افراد خیلی تند و سریع صحبت می کنند و فقط در فکر این هستند که هم نظر و عقیده خود را مطرح کنند و هم نظر مخاطب را جلب کنند، غافل از این که بااین کار مخاطب نمی تواند جمله هایش را دنبال کند و نهایتا از صحبت کردن با وی خسته می شود. ملایم کردن صدا در بیان احساسات، هیجانات و حتی ترس نیز موثر واقع می شود و اگر همیشه با نرمی و ملایمت صحبت کنید، بهتر می توانید دیگران را متقاعد سازید و مخاطب نیز افکارش را بر گفتار شما متمرکز می کند.هرگز آن طور که خودتان می پسندید صحبت نکنید، زیرا ممکن است مایل باشید با صدای بلند صحبت کنید، اما شنونده از صدای بلند شما بیزار باشد. بنابراین باید بدانید که در چه محیطی با مخاطب صحبت می کنید و محیطی که در آن به سر می برید ساکت است یا شلوغ، با توجه به این مساله تن صدای خود را تنظیم کنید.همچنین هیچ گاه به صورت یکنواخت و پی در پی صحبت نکنید زیرا تن صدای شما در این حالت برای شنونده کسل کننده می شود. سعی کنید با خنده، لبخند، حالت تعجب، شوخی و... به آنچه که بر زبان می آورید شکل دهید.

نحوه صحبت کردن شما بیانگر میزان احساساتتان از آنچه می گویید می باشد به این معنا که وقتی شروع به صحبت می کنید، هرجمله ای که در صحبت هایتان به کار می برید، نشان دهنده احساسات شما از مساله مورد نظر می باشد و دیگران با شنیدن صحبت ها و عقاید شما نسبت به آن مساله، به احساسات درونی تان پی می برند. پس سعی کنید همیشه از کلماتی استفاده کنید که می دانید در نگرش و روحیه طرف مقابل اثر مثبت می گذارد و او را متقاعد می سازد.تعیین حد و حدود شخصی بسیار ضروری است. برخی از افراد در حین این که روابط خوبی با دیگران دارند و با آنان گرم و صمیمی هستند، اما اجازه نمی دهند که آنان در زندگی خصوصی شان مداخله کنند. با توجه به این مساله، سعی کنید هنگام گفتگو با دیگران، از مسائل خصوصی آنها که ارتباطی به شما ندارد، صحبت نکنید. اگر گوینده و شنونده، هر دو به این قانون ساده احترام بگذارند و در صحبت کردن حد و حدود خود را بشناسند همیشه از بودن در کنار هم و هم صحبتی با یکدیگر لذت خواهند برد.

توجه به این نکته نیز ضروری است که برقراری ارتباط با دیگران منحصر به ارتباط کلامی نمی شود و افراد در گفتگو با دیگران دانسته یا ندانسته پیام هایی را نیز به صورت غیرکلامی به مخاطب ارسال می کنند.

عواملی چون لهجه، طنین صدا، تاکید و تکیه کلام ها و عوامل غیرکلامی چون «چشم ها»، «حالت چهره»، «وضعیت قرار گرفتن بدن»، «حرکات و اشارات»، «تماس جسمی» و «طرز لباس پوشیدن و آرایش سر و صورت» در درک و فهم مخاطب از پیام های ما بسیار موثر هستند ولی متاسفانه بسیاری از افراد در صحبت هایشان، به این مسائل بی توجه هستند و تصور می کنند که درک و فهم طرف مقابل تنها از طریق پیام های کلامی حاصل می شود.توجه داشته باشید هنگام صحبت کردن استفاده از برخی کلمات برای افرادی که سطح درک پایین یا متوسطی دارند، صحیح نیست. تصور نکنید با استفاده از این گونه کلمات می توانید هوش و استعداد خود را نشان دهید.

استفاده از کلمات تزئینی و مبهم مختص افراد پرگوست، افرادی که زیاد صحبت می کنند، زیاد مثال می آورند و از کلمات ثقیل و سنگین استفاده می کنند، بتدریج، زمان و مکان صحبت را از دست می دهند، مخاطب را خسته و خود نیز اصل مطلب را فراموش می کنند. پس سعی کنید تا جایی که می توانید از جملات کوتاه، مختصر و مفید استفاده کنید تا هم ارزش صحبت تان را بالا ببرید و هم رابطه خود را با دیگران گسترش دهید.

کلام آخر

هیچ یک از ما با مهارت های برقراری ارتباط از مادر متولد نشده ایم، بر خلاف تصور اکثر افراد، مهارت های ارتباطی، کاملا آموختنی است و آگاهی از این مهارت ها به ما کمک می کند تا در برخورد با اشخاص مختلف اعم از پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست یا همکار موفق تر ظاهر شوید.

GetBC(29);

چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, :: 19:40 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       


پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:, :: 7:19 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

قانون مسئولیت

هر جا که هستید وهر چه که هستید بخاطر آن است که خودتان اینطور خواسته اید.

 

مسئولیت کامل آنچه که هستید.آنچه که به دست آورده اید و آنچه که خواهید شد بر عهده خود شما ست

 


 



پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:, :: 7:14 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

 

 قانون کنترل

این که تاچه حد در مورد خودتان مثبت فکر می کنید بستگی به این دارد که فکر می کنید تا چه حد زندگی تان را تحت

کنترل دارید.


.


 



پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:, :: 7:6 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

 

قانون رابطه مستقیم

زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست.بین طرز فکر واحساسات درونی شما از یک طرف و عملکرد وتجارب بیرونی

شما از طرف دیگر رابطه مستقیم وجود دارد.


 



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خوش آمدید به وبلاگ فرهاد وهاب زاده راجب .حقوق.اقتصاد.مع لومات و آدرس farhad.afg.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 26
بازدید کل : 723
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1