خوش آمدید به وبلاگ فرهاد وهاب زاده راجب .حقوق.اقتصاد.معلومات
به دنبال کسی باشید که در موردمهم ترین موضوعات زندگی با شما افکار وادرکات یکسانی داشته باشد
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:23 :: نويسنده : فرهاد وهابزاده
فنون مطالعه موثر همیشه بیاد داشته باشیم که فراموشی بخاطر ضعف حافظه نیست بلکه بخاطر روش غلط مطالعه است. پس یادگیری روش صحیح مطالعه امری بسیار مهم میباشد. ما در این مقاله موثرترین روش یادگیری و بهترین شرایط مطالعه را مورد بررسی قرار میدهیم. . بررسیهای بعمل آمده گویای آن است که افرادی که در زمینه تحصیل موفق بودهاند، روش صحیحی برای مطالعه داشتند. یادگیری (learning) مسئلهای است که در سراسر طول زندگی انسان بویژه در دوران دانش آموزی و دانشجویی اهمیت زیادی دارد. چرا که دانش آموزان و دانشجویان همیشه در معرض امتحان و آزمون قرار دارند و موفقیت در آن آرزوی بزرگشان است. دلهره ، ترس ، استرس و عصبانیت از جمله آسیب هایی است که ذهن فرد را در هنگام مطالعه مختل می کند. .به نظر طرفداران مكتب «گشتالت» Gestalt، فرد وقتی برای نخستین بار به چیزی نگاه میكند یا به مطلبی گوش میدهد، ابتدا هیأت كلی را درك كرده، سپس اجزاء یا عناصر تشكیل دهنده آن را درك مینماید .به طور كلی، آغاز یادگیری از كل، بهتر و آسانتر صورت میگیرد تا از اجزاء و عناصر. .اولین عاملی که در مطالعه موثر مورد توجه است علاقه به مطالعه و مورد مطالعه میباشد. اصولا انسان به موضوعاتی علاقه نشان میدهد که در آن موضوع به حد کافی مسلط باشد. پس برای اینکه نسبت به مطلبی که میخوانید علاقه داشته باشید یاد گیری در آن مورد را از پایه شروع کنید. مثلا اگر قصد دارید ریاضی یاد بگیرید از پایه شروع کنید و مطالب را خوب درک کنید. .بهترین تقسیم بندی برای مطالعه بخصوص برای کسانی که مدت زمان زیادی در روز مطالعه میکنند قاعده 45 به 15 است یعنی بعد از 45 دقیقه مطالعه موثر بمدت 15 دقیقه چشمها را بسته و استراحت کنید. بستن چشمها باعث میشود سلول های مغز در تاریکی فرصت استراحت داشته باشند. با این روش میزان یادگیری تا چند برابر بیشترخواهد شد. تحقیقات نشان داده که بعد از حدود 45 الی 60 دقیقه مطالعه ذهن تمرکز خود را از دست میدهد و نیاز به استراحت دارد . . حدود 94 درصد افرادازهوش متوسط برخوردارند . بدانید که شما یگانه ومنحصر به فرد هستید. شایددریک یاچند زمینه درسی ضعیف باشید ولی درسایرزمینه ها ازقوت برخوردارباشید که دراین موارد نیز می توانید با تلاش واجرای دستورالعمل های علمی به حد انتظار برسید . زندگی افراد موفق را دقیق تر موردبررسی قراردهید تا به علل آن پی ببرید . موفق ترین افراد کسانی هستند که دربیشتر موارد شکست ها و پیروزی ها رابه تلاش شخصی خویش نسبت می دهند وعوامل بیرونی را زیاد مقصر به حساب نمی آورند . داشتن الگوی موفق در مطالعه اعتماد بنفس ایجاد میکند. پس توصیه میشود یک الگوی انسان موفق قابل دسترس برای خودتان پیدا کنید طوری که گاهی بتوانید با وی مشورت کنید. به یاد داشته باشید که تنها 10 درصد نبوغ مربوط به استعداد ذاتی انسان است و 90 درصد نبوغ مربوط به سخت کوشی وتلاش است. . برای مطالعه خود برنامه ریزی داشته باشید برنامهریزی، این امكان را میدهد كه مطالعه، موثرتر و در زمان خاص خود انجام شود- با طرح برنامه، نظم خاصی به روند مطالعه داده میشود.
مزایای شيوه صحيح مطالعه :
آفات مطالعه
روش های زیادی برای مطالعه توسط اهل فن و محققان ذکر شده است ذکر همه این روشها در این خلاصه ناممکن و کاری بی فایده است ما در اینجا دو روش را که توسط اکثریت مردم بهترین روش هستند ذکر میکنیم. روش خلاصه برداری و روش کلید برداری. روش اول برای کسانی که حافظه متوسطی دارند مناسب است هرچند کمی وقت گیر است اما نتیجه این روش بسیار درخشان می باشد اما نیاز به کمی حوصله دارد. روش دوم برای کسانی که حافظه نسبتا قوی دارند و حوصله خلاصه نویسی ندارند مناسب است هرچند یادگیری این روش نیاز به تمرین زیادی دارد . در کل روش خلاصه برداری پیشنهاد می شود.
روش خلاصه برداری این روش شامل دو مرحله است: مرحله اول: روش اجمالی 1- چرا این کتاب نوشته شده است؟ 2- مؤلف را از لحاظ سابقه، تجربه و سبک نوشتن بشناسد. 3- اهمیت مطالب و نکات مهم را دریابد. 4- دشواری و سادگی مطالب چگونه است؟ 5- وقت لازم جهت مطالعه را حدس بزند. مرحله دوم: خلاصه نویسی درمرحله دوم و در دور دوم هنگام خواندن مطلب ابتدا با چشمها مطالب را بخوانید و حتی گاهی باصدای بلند برخی مطالب را تکرار کنید. پس از پایان هر مبحث مطالب مهم آن مبحث را که یاد گرفته اید یاداشت کنید. طوری که یاد داشت های شما خلاصه ای ازنکات مهم بحث باشد این خلاصه بعدا و با مرور پیش از امتحان خیلی کارا خواهد بود چون با مرور خلاصه ای که تهیه کرده اید کلیات مطالب به ذهن شما خواهد آمد و هرجا برایتان مبهم بود در همان زمان به منبع اصلی مراجعه و رفع اشکال کنید . این روش بسیار موثر است اما کمی زمان بر است و نیاز به حوصله دارد اما اگر وقت بگذارید بهترین نتیجه را خواهید داشت ضمن آنکه خلاصه هایی که تهیه کرده اید بعنوان گنجینه ای ماندگار برای دسترسی و یاد آوری سریع مطالب در هرزمان برای شما خواهد بود.
كلیدبرداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نكات مهم است. در این روش بعد از درك مطالب، بهصورت كلیدی نكات مهم را یادداشت میكنند. درواقع كلمه كلیدی كوتاهترین، راحتترین، بهترین و پرمعنیترین كلمهای است كه با دیدن آن، مفهوم جمله برای فرد تداعی میشود و مجدد بهخاطر آورده میشود.
د رپایان برخی شرایط محیطی برای مطالعه موثرتر ذکر خواهد شد: 1)رنگ اتاق مطاله: انتخاب رنگ دیوار اتاق مطالعه اهمیت ویژ ای دارد این فضا باید مکانی برای رها شدن از خود و مطالعه لذت بخش یک کتاب یا درس خواندن باشد. مطالعه آسوده در محیطی آرام فرد را از تنش های استرس زای محیط بیرون خارج میکند. خانواده رنگهای آبی گرم بهترین انتخاب برای داشتن احساسی توام با آرامش در اتاق مطالعه محسوب میشود اما توصیه میشود از انتخاب رنگ آبی روشن جدا پرهیز کنید چون احساس سردی در فضا ایجاد میکند. رنگ سبز نیز باعث ایجاد آرامش شده و برای انتخاب رنگ دیوار اتاق مطالعه مناسب است. در انتخاب رنگ اتاق مطالعه از رنگهای زرد و قرمز جدا پرهیز کنید چون با وجود انرژی زیادی که در محیط خود ایجاد می کنند گاهی احساس نا امیدی را به فرد منتقل می کنند.
2)کتابها و قفسه بندی: بخاطر داشته باشید در یک اتاق بدون کتاب اصولا مطالعه نکنید. برای اتاق مطالعه قفسه های مناسبی تهیه کنید و کتابهای مورد علاقه خود را در ان قرار دهید. فضاهای خالی بین کتابها میتوانند بعنوان جایگاهی برای قرار دادن اشیای زیبا و قاب عکس های کوچک استفاده شوند. قفسه های کتابها باید متناسب با اندازه و شکل اتاق مطالعه باشد پس یا دقت آنها را انتخاب کنید.
3)مبلمان اتاق مطالعه: سعی کنید برای این فضا یک کاناپه راحت که امکان استراحت کردن و خوابیدن روی آن وجود داشته باشد انتخاب کنید. برای سهولت بیشتر میتوانید از مبلمان دوکاره که قابلیت تبدیل شدن به تخت را نیز دارد استفاده کنید بدین ترتیب شما میتوانید روی آن مطالعه کرده و از استراحت روی آن لذت ببرید. از انتخاب مبل بزرگ با رنگ روشن پرهیز کنید و به یاد داشته باشید مبلمان چوبی برای اتاق مطالعه با هر طرحی به راحتی همخوانی دارد. گام بعدی انتخاب میز مناسب است شما ممکن است برای قرار دادن کامپیوتر یا لپ تاپ خود در یک فضای مناسب به یک میز نیاز داشته باشید بسته به نیاز خود یک میز مناسب انتخاب کنید. در نهایت یک میز کوچک برای صرف نوشیدنی تعبیه کنید این کار فضای آرامی را برای مطالعه در اختیار شما قرار می دهد. ارتفاع صندلی نیز باید مناسب ارتفاع میز و قد افراد باشد بهتر است صندلی هایی که ارتفاعشان قابل تنظیم است استفاده کنید.
4)چراغ مطالعه: استاندارد بودن نور و ارتفاع آن به مطالعه سالم کمک شایانی میکند.قبل از انتخاب چراغ مطالعه ارتفاع میز و پهنای آن را اندازه بگیرید سپس هنگام خرید ارتفاع چراغ را اندازه بگیرید و دقت کنید که با اندازه میز متناسب باشد. چراغ های پایه کوتاه برای میزهای با وسعت کم مناسب اند. هرچه ارتفاع پایه چراغ بلندتر باشد محیط بیشتری را روشن می کند و به همین نسبت چراغ های پایه کوتاه مساحت کمتری را روشن میکنند. باید در نظر داشته باشید که در هنگام نشستن روی صندلی نور چراغ تا روی شانه ها باشد یعنی قسمت انتهایی حباب و پارچه کلاهک چراغ باید در امتداد خط گونه باشد تا نور پراکنده شده چشم را اذیت نکند به این ترتیب هنگام مطالعه نور به صورت کامل روی کتاب پخش می شود. بجز این بهتر است برای استفاده از چراغ مطالعه مقدار وات لامپ را بدانید. توصیه میشود برای مطالعه از لامپ های 150 واتی استفاده شود. پیش از خرید چراغ مطالعه هم حتما ارتفاع و سایز کلاهک چراغ را اندازه بگیرید تا لامپ چراغ از زیر آن مشخص نباشد. زمانی که لامپ از زیر کلاهک نمایان شود نور به خوبی به اطراف نمیتابد و سایه خود لامپ هم مشخص می شود. یک اصل مهم نور پردازی خلق کمترین سایه ها است هنگام مطالعه چرا که ایجاد سایه ها موجب خستگی چشم می شود. چراغ های مطالعه باید حدود 17 سانتی متر از منبع محیط کاری فاصله داشته باشد تا روشنایی این چراغها مفید واقع شود چون چراغ مطالعه فقط برای مطالعه کردن استفاده میشوند و تقریبا جنبه دکوراتیوی نیز ندارند پس بهتر است طوری انتخاب شوند که میزان ارتفاع آنها قابل تنظیم باشد و قابلیت چرخیدن داشته باشد.
5)مکان ثابت برای مطالعه: مکان مطالعه باید ثابت باشد و این جای ثابت باید ترجیحا پشت میز باشد. مطالعه روی تخت یا زمین یا هنگام راه رفتن معمولا توصیه نمی شود.
6) نور اتاق مطالعه: نور لامپ مهتابی زیاد مناسب مطالعه نیست و نور چراغ مطالعه نیز به تنهایی برای مطالعه کافی نیست.بهتر این است که این دو را ترکیب کنیم تا هنگام مطالعه ترکیب طیف زرد و سفید مانع خستگی چشم ها شود.ضمنا هنگام مطالعه توصیه می شود پیرامونتان نیز روشن باشد نه اینکه فقط محلی که درس میخوانید روشن باشد.
7)دمای اتاق مطالعه: دمای استاندارد برای مطالعه حدود 25 درجه است. طوری که بتوانید با لباس راحتی در اتاق باشید ولی اگر سرمایی هستید بهتر است لباس مناسبتری بپوشید. واتاق را زیاد گرم نکنید چون یکی از عوامل حواس پرتی و ایجاد خواب آلودگی گرمای زیاد اتاق مطالعه است.
8)دکور اتاق مطالعه: دکور اتاق هرچه ساده تر و ثابت تر باشد بهتر است بعبارت بهتر دائما دکور اتاق خود را تغییر ندهید. سعی کنید به یک وضعیت عادت کنید و چیزی که تداعی کننده خاطره خاصی است در اتاقتان نصب نکنید مثل عکس یا پوستر یا مجسمه ای که شما را یاد چیزی بیاندازد. رو به دیوار قرار بگیرید و درس بخوانید چون هر قدر فضای دیدتان محدودتر باشد حواستان کمتر پرت می شود.
9)خانه برتر از کتابخانه: بهترین جا برای مطالعه خانه است ولی اگر به هر دلیلی نمیتوانید رد خانه در س بخوانید به کتبخانه یا فرهنگسرا بروید. فقط توجه داشته باشید که در کتابخانه بجای مطالعه وقتتان را تلف نکنید و صرف امور دیگر نباشید.
10) تغذیه برای مطالعه: - پيش از مطالعه از صرف غذاهاي چرب و سنگين خودداري كنيد و سپس ساعتی پس از صرف غذا مطالعه نماييد چون پس از صرف غذاي سنگين ، بيشتر جريان خون متوجه دستگاه گوارش ميشود تا به هضم و جذب غذا كمك كند و لذا خونرساني به مغز كاهش مي يابد و از قدرت تفكر و تمركز كاسته ميشود . همچنين غذاهاي آردي مثل نان ، و قندي قدرت ادراك و تمركز را كم ميكند و نوشابه هاي گازدار هم همينطور هستند.
11) زمان مطالعه: زمان مطالعه هم خیلی اهمیت دارد زیرا مطالعه یک امر ذهنی است هر وقت که احساس کردید آمادگی دارید شروع به مطالعه کنید . به طور معمول صبح هها زمان مناسبی برای مطالعه است زیرا مغز به اندازه کافی استراحت کرده و برای یادگیری دروس تخصصی این زمان مناسب است .
12) مدت مطالعه: نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است . بهترین مدت مطالعه حدود 45 تا 60 دقیقه و سپس 15 دقیقه استراحت است ولی به طور کلی هر شخص متناسب با توانایی خود ، می تواند مدت مطالعه را تعیین کند . مدت زمان مطالعه خود را باید طوری تعیین کنید که بتوانید بیشترین میزان تمرکز حواس و یاد گیری را بدون ایجاد خستگی داشته باشید . برای یک مطالعه موفق و تنیجه بخش ، بهتر است دروس مشابه پشت سر هم خوانده نشود زیرا مطالعه کردن دروس مشابه باعث تداخل در یادگیری و ایجاد خستگی ذهنی می شود پایان شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:37 :: نويسنده : فرهاد وهابزاده
مطالبي در مورد جذابيت
شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:34 :: نويسنده : فرهاد وهابزاده
هفت گام اساسي در برقراري ارتباط موثرهفت گام اساسي در برقراري ارتباط موثر
شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:23 :: نويسنده : فرهاد وهابزاده
شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:20 :: نويسنده : فرهاد وهابزاده
تغییر عادت منفی به مثبت (از امروز مثبت باشیم) کلمه ها عقاید شکل گرفته و افکار بیان شده هستند به عبارت ساده آن چه می گویی فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند. اگر یک کارگر بی سواد بتواند یک اصطلاحی را در دنیا شایع کند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح کل ایران گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم.. امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (با خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی از دست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم. مثال: به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی به جای گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟ به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه ادامه در لینک زیر به جای مگه مشکل داری؛ بگوییم : مگه مسئله ای داری؟ به جای فقیر هستم؛بگوییم : ثروت کمی دارم به جای بد نیستم؛ بگوییم : خوب هستم به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه به جای داد نزن؛ بگوییم : آرام باش به جای من مریض و غمگین نیستم؛ بگوییم : من سالم و با نشاط هستم به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد ؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد شما هم میتوانید به این لیست مواردی رو اضافه کرده و برای دیگران بفرستید… وقتی بعد از مدتی همدیگر را میبینیم، به جای توجه کردن به نقاط ضعف همدیگر و نام بردن از آنها مثل: چقدر چاق شدی؟”، “چقدر لاغر شدی؟”، “چقدر خسته به نظر میآیی؟”، “چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟”، “چرا ریشت را بلند کردی؟”، “چرا توهمی؟”، “چرا رنگت پریده؟”، “چرا تلفن نکردی؟”، “چرا حال مرا نپرسیدی؟” و …. بهتر است بگوییم : “سلام به روی ماهت”، “چقدر خوشحال شدم تو را دیدم”، و …. عبارات دیگری که نه تنها بیانگر نقاط ضعف طرف مقابل ما نیست بلکه نوعی اعتماد به نفس را به مخاطبمان القاء میکند. البته اگر اصراری نداشته باشیم که حتماً درباره ی همدیگر اظهار نظر کنیم، وگرنه میشود که درباره ی موضوعات مشترک، البته در محوریت مثبت با هم صحبت کنیم. شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:16 :: نويسنده : فرهاد وهابزاده
ازنامه هاي مشكل گشا چنين پيداست كه مشكل عده اي از مردم اين است كه نمي دانند روابط خودرابامردم بر چه اساسي بنا نهند تابه محبوبيت وعزيزي برسند اينست كه دراين مقاله درباره محبوبيت سخن مي گوئيم .اگر دلتان مي خواهد كه اطرافيان دوست تان داشته باشند وباهمنوعان خود روابط حسنه برقرارسازيد ويقين پيدا كنيد كه دوستتان دارند مقاله زير رابه دقت بخوانيد .اگر دلتان محبوبيت مي خواهد هيچ خجالت نكشيد زيرااين يك نياز طبيعي آدميزاداست .ويليام جيمز روانشناس بزرگ امريكايي درجائي نوشته است كه (يكي از عميقترين وريشه دارترين انگيزه هاي آدميزاد اينست كه محبوب واقع شوند ومردم قدروآنهارابشناسند )اماميل به محبوب شدن گاه دورنيست مارادرمعرض خطر بگذارد بدين معني كه آنچنان به محبوبيت خودعاشق شويم كه براي بدست آوردن آن به وسايل نامبارك دست يازيم .مثلابه چاپلوسي بپردازيم ومجيزوتملق ديگران رابگوئيم وحتي ازاين هم فراتر رفته محبوبيت خودرابه قيمت تحفه هائي كه به افرادمي دهيم تامين سازيم .به صراحت بايد بگويم كه محبوبيت يك امرمادرزادي وارثي نيست البته بعيد نيست عده اي بيشتر ازسايرين آماده كسب محبوبيت باشند وليكن ديگران را نيز اگر بخواهند مي توانند بابذل مختصر كوشش به همان اندازه محبوب شوند .كساني كه محبوب مي شوند كساني خستندكه حاكم برروابط خودباديگران هستند ومااكنون به عوامل شش گانه راكه اگربدان عمل كنيد شمارادرخانه واداره ومدرسه محبوب خواهد ساخت يكي بعدازديگري تشريثح مي سازيم : نخست -آنكه ظاهرآراسته دربسياري از مواردخيلي مفيد است وليكن دركارمحبوب شدن تاثيردردرجه اول نداردوحال آنكه اگر درتميزي لباس وآراستگي آن بكوشيد اين البته در محبوبيت وغزيزشدن شما موثراست زني كه مي خواهد محبوب شوهرش واقع شود مجبورنيست لباس فاخر بپوشد وبهترين وگرانترين عطرها وكرم ها رابه سروصورت خود بمالد بلكه اگر تميز ومرتب باشد باهمان لباس ساده خانه نيز قادر است عزيز شوهرش شود بي گامن يك شخص عالي مثل خورشيد نورافشاني مي كند وجامه كثيف يا موهاي ژوليده وپريشان وصورت ناشسته قادرنيست ازنورافشاني آن جلوگيري كند وليكن چه اصراري هست كه خورشيد تابان شخصيت خود را باابر ژوليدگي بپوشانيم ؟زيرا ظاهر مانبايد مخل تشعشع باطن ما باشد كه هيچ بلكه بايد به تلالو باطن وشخصيت درخشان ما كمك كند .بسيار اتفاق مي افتد كه از طرزلبا س پوشيدن افراد مي توان به شخصيت آنان پي برد ودر مثل درباره لاابليگري وبي ذوقي وياذوق وشم هنري وحالت خود نمايي انها بدرستي داوري كرد هيچكس نمي تواند منكر اين امر شود كه ظاهر كسان در روابط اجتماعي آنان موثر است .ودر عكس العمل ديگران نسبت به آنان تاثير مي كذارد .با همه آنچه گذشت نقش ظاهر درمحبوبيت چندان زياد نيست واهميت آن در اين است كه معاشران درنخستين وحله برخوردازروي ظاهر ما درباره ما داوري مي كنند واگر ظاهر ام زننده باشد ممكن است از ما داوري جوينده واين زحمت رتبه خود ندهند كه با وجود ظاهر ناخوشايندمان باما معاشرت كنند تا بعداپي به شخصيت جالب ما ببرند . دوم -آنكه براي كسب محبوبيت به تبسم وشادي نياز داريم البته ناگفته پيداست كه رفتار ما بايد متناسب با مقتضيات واوضاع واحوالي كه در ان هستيم باشد .مثلا ماهيچوقت انتظار نداريم كه فلان رئيس اداره اي كه براي نخستين بار به ملاقاتش مي رويم قاه قاه باما بخندد وازاين قبيل .باري هركدام از ما مثل اين است كه در هر مقامي كه باشيم شرايطي در دور وبر خود پديد مي آوريم مثلا شرايط دوروبر بعضي از مردم ناخوشايند است وآدمي رامي گريزاند وبر عكس شرايط عده اي ديگر گيرا ودلچسب است .اگر دلمان مي خواهد كه محبوب بشويم بايد بكوشيم كه فضاي دوربر خود را گيرا جذاب سازيم مثل اهن ربايي كه دوروبرش همه چيز را به خود جلب مي كند وبراي اين كار بايد غرولند كردن پرهيز كنيم ودر اشخاص واشياواحوال به دنبال چيزهايي بگرديم كه موجب نشاط ما مي شود .داشتن كنجكاوي وحساسيت نسبت بدانچه مردم درباره ما فكر مي كنند وابراز علاقه واقعي در اين خصوص از جمله چيزهايي هستند كه ملال وخود خوري وساير عواملي راكه مخل ومزاحم نشاط خاطر ماست از ذهن مادور مي سازند .معناي وسيعتر نشاط وشادي اين است كه بچيزي علاقه داشته باشيم مثلا وقتي داريم نمايشي راتماشا مي كنيم وياباكسي مشغول صحبت هستيم وياداريم كاري مي كنيم ويابازي مي كنيم شوروشوق ماازناصيه ورفتار ما پيدا خواهد بود .شور وشوق ونشاط مزبور به اطرافيان ما منتقل مي گردد وميان ما وآنها رابطه اي برقرار مي سازد زيرااين ديگر به تجربه ثابت شده است كه ادمهاي پرشوروشوق بيش از افراد سردوبيحال كسان رابه خود جلب مي سازند . سوم -آنكه فروتني يكي از شرايط اساسي كسب محبوبيت است كساني كه خودخواه هستند وپيوسته ارز برتريهاي خيالي خود حرف مي زنند وبدان مي بالند كمتر ممكن است مردماني محبوبي باشند .اين بدان معني نيست كهبراي محبوب شدن تا بدان جا خفض جناح وسكسته نفسي وفروتني راافراط كنيم كه به عزت نفس وغرورواعتماد به نفس ما لطمه واردآيد .بايد تاآنجا كه امكان دارد كارهائي راكه به ما محول شده است به خوبي انجام دهيم ووقتي كار خود رابه خوبي به انجام رسانديم به ان افتخار كنيم اما در عين حال بايد خود رااماده كنيم كه از ديگران چيز ياد بگيريم وباصلاح اشتباهات خود بپردازيم تا نتايج آينده كار ما بهتر شود ادمياني كه به واقع چيز دان هستند كمتر متكبر وخودخواه از آب در مي آيند .چون چنين كساني بهتر از هر كس مي دانند كه معلوماتشان در نتيجه با مجهولاتشان چه اندازه ناچيز است شعر معروف كه مي گويد: (تا بدان جا رسيد دانش من كه بدانم همي كه نا دانم ) در واقع وصف حال اين عده است هميشه به فكر چيز يادگرفتن باشيم يعني از گهواره تا گور .گوش دادن به حرف ديگران محاسن زيادي دارد زيرا اطرافيان ما وقتي ببينند كه ما به حرفشان گوش مي دهيم تا چيز ياد بگيريم حس خودخواهي شان تسكين مي يابد واين امر به محبوبت ما در ميان آنان كمك خواهد كرد .بنابراين بدنيست در طي معاشرتهايتان بكوشيد تا كسان رابصحبت كردن درباره اموري هدايت كنيد كه در آن خبره ومطلع اند .البته هر كدام ازما سليقه هاي خاصي دراين زمينه داريم وليكن فروتني احترام به آزادي عقيده ديگران وجرمي نبودن وحق حيات براي ديگران قايل بودن ازجمله چيز هايي است كه در هركسي بايد پيدا شود وريبائي گرائي خاصي خواهد داشت عوض آنكه به ديگران بگوئيد كه فلاني عقيده اش صددرصدغلط است بهتر است بگوئيد عقيده شما رافهميدم ولي فكر نمي كنيد 000چه رعايت ادب به كسب وجهه شما در افرادكمك خواهد كرد .از اينها گذشته اگر ميان مردم به منطقي بودن وخردمندي معروف شويد اين خود از وسايلي است كه شما رابه محبوبيت نزديكتر مي سازد .www.zibaweb.com چهارمين نكته -اين است كه ديگران رابيازماييد وبگذاريد ديگران شما رابيازمايند .كمتر چيزي است كه بيش از حقه بازي ودوروئي موجب انزجار انسان از ديگران شود منظورم اين است وقتي كه حس مي كنيم فلاني قابل اعتماد نيست خيلي زود روابط خود رابااوقطع مي كنيم .محبوبيت ما زماني افزايش مي يابد كه دربين مردم به اين صفت معروف شويم كه پيوسته در فكر امتحان دادن وامتحان كردن معاشران خودهستيم .اشخاص مرتب دلشان مي خواهد كه ديگران آنها رابيازمايند البته چندان مطبوع نيست كه حس كنيد كسي دارد در خفارفتار وكردار وگفتارتان رابررسي مي كند .مردم معمولا از كساني بدشان مي آيد كه به آنان بد گمان باشند ودر معاشرت باآنان جانب صراحت رارعايت نكنند وحال آنكه اگربدانند كه داريم آزمايششان مي كنيم به ما علاقه مند مي شوند وبه محبوبيت ما افزوده مي گردد.به همين دليل نيز بايد خودمان رااشخاصي نشان دهيم كه ظاهر وباطنشان يكي است وچنين اشخاصي از هر امتحاني سربلند در مي آيند وذيلا طريق سه گانه اي را كه براي نشان دادن صداقت لازم است شرح مي دهيم اول -گفتار وكردارمابايد باهم جوردربيايد يعني اگر قولي داديم ياادعايي كرديم بايد بدان عمل كنيم وباصطلاح خودمان واعظ غير متعظ نباشيم .پاره اي از مردم ياد كنم به وعده وفا مي كنند وياهيچگاه به وعده خود وفا نمي كنند البته اگر چنين اشخاصي به محبوبيت نرسند جاي شگفتي نخواهد بود . دوم -اينكه صداقت ويكي بودن ظاهر وباطن مازماني برهمه آشكار خواهد بود كه بدانند پشت سرشان از آنها غيبت نمي كنيم يعني در غيابشان چيزي بگوييم كه در حضورشان نمي گوئيم .غيبت هر چند كه ممكن است از خبث نباشد وليكن دشمن شماره يك محبوبيت شماست . سومين طريق -آنست كه اشخاص بايدبه رازداري شماايمان آورند وقتي كه از شما خواهش مي كنند كه رازشان رافاش نسازيد جداوصميمانه از اين كار خودداري نمائيد .اين بود راههاي سه گانه اي كه هر كسي مي تواند هم ديگران رابه مددآن يبازمايد وهم به ديگران اجازه بدهد كه اورابيازمايند . چهارمين نكته -اين است كه تا آنجا كه برايمان مقدور است از تشويق ديگران مضايقه نكنيم چه بدين وسيله عوض آنكه خود رابسازيم به ساختن ديگران اقدام مي كنيم .وقتي كه ديگران رابه خودشان خوشبين ساختيم به ناچار انها رابه خودكمان نيز خوشبين ساخته ايم روشن تر بگويم وقتي كه مرتبا از ديگران انتقاد مي كنيم بالاخره به جائي مي رسيم كه انها نسبت به خودشان بدبين مي سازيم واين بد بيني سرانجام به خود ما بر مي گردد وبه محبوبيت ما لطمه مي زند .اين طبيعت بشر است از آدمي كه از و به شدت انتقاد كند خوشش نخواهد آمد .در كتاب ايوب در توراتست كه يكي از برادرانش به اومي گويد(برادر سخنان حكيمانه توموجب شده است كه عده اي به خود خوشبين واميدوار شوند )مگر خود ما ازچنين كلمات حكيمانه اي در زندگي خصوصي خود سود نجسته ايم ؟پس اين به دست ماست كه باتشويق مردم به محبوبيت خود ونزدانان بيفزائيم چه يك سخن گرم واميد بخش نمي دانيد چه تاثير معجزه آسايي در التيام جراحات محرومان ودرماندگان ونوميد شدگان دارد.به مصداق : تونيكي مي كن ودردجله انداز كه ايزددر بيابانت دهد باز ) هر كمك فكري كه به ديگري بكنيد از فوايد ان برخوردارخواهيد شد .شكسپير براي كسب محبوبيت بهتر از اين نيست كه آدمي طوري مردم را تشويق كند كه آنها احساس نمايند بر اثر ملاقات بااو به زندگي اميدوار تر وقواي انساني خويشتن خوشبين تر شده اند . پنجمين نكته -بالاخره اين است كه به مردم كمك كنيد ممكن است عده اي بگويند كه اگربه مردم كمك كنيم سوء استفتده خواهند كرد وليكن به اين بهانه نمي شود از كمك به مردم چشم پوشيد .فراموش نبايد كرد يكي از شرايط كسب محبوبيت اين است كه به مردم كمك كنيم وهم از انان كمك قبول كنيم .يكي از مشكلات كار اين است كه بعضي از مردم نه تنها از كمك هاي ما سوءاستفاده نمي كنند بلكه از پذيرفتن كمك نيز بيزارند .براي احتراز از اين مشكلات بايد به نحوي رفتار كنيم كه مردم تصور نكنند كه كا راه مي رويم تا به مردم كمك كنيم .بدنيست قصه مردسامري رااز تورات در اينجا نقل كنم :حضرت عيسي در جواب عده اي از مردم كه از اوسئوال مي كردند چگونه به مردم كمك كنيم فرمود :روزي مردمحترمي در بيابان بيت المقدس اسير دزدان شد ودزدان زخمي به او زده واورا كناري گذاشته پا به فرارگذاشتن عده ي زيادي از مردم كه پاره اي از آنها اهل دين نيز بودند از كنار او رد شدند بدون آنكه توجهي به اوكنند تا آنكه مردسامري كه هيچ داعيه اي هم نداشت از آنجا عبور مي كرد كه چشمش به آن مرد زخمي افتاد بيدرنگ به بيمارش همت گماشت ومرهمي برزخمش گذاشت (منظور حضرت مسيح اين بودكه آدمي هر وقت كه فرصت كمك پيش آيد بايد كمك كند نه اينكه كمك به ديگران راحرفه خود سازيم ) منبع: عقده هاي رواني . دكتر ايرج پور باقر. انتشارات آسيا حمید رضا ترکمندی سایت زیباوب ************************* چگونه جذاب باشیم ؟ چگونه جذابیت ، گیرایی و ماندگاری در قلب های دیگران داشته باشیم همه ما علاقهمنديم يادمان در دلهاي اطرافيان باقي باشد و اين تنها با سلاح خُلق خوش حاصل ميشود. هنگامي كه به خاطرات پررنگمان با آشنايان مراجعه ميكنيم افراد مهربان و خوش اخلاق از ماندگارترين شخصيتها در ذهن و رحمان ميباشند. چنين ماندگاري در قلبها آرزوي همه ماست و اين مهم به دست نميآيد مگر آن كه از رموز آن آگاه باشيم. يكي از مهمترين رازهاي رسيدن به آن جذابيت است و قبل از هر چيز بايد بدانيم كه جذابيت چيزي غير از زيبايي است. شخص ميتواند صورت زيبايي نداشته باشد اما بسيار جذاب باشد و هم چنين ميتواند بسيار زيبا باشد اما اصلاً جذابيت نداشته باشد. جذابيت و گيرايي يك ويژگي كاملاً اكتسابي است و به راحتي ميتوانيم صاحب آن باشيم: ۱ - ظاهري آراسته داشته باشيد. شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:14 :: نويسنده : فرهاد وهابزاده
GetBC(29); چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:44 :: نويسنده : فرهاد وهابزاده
مديريت خانه، كارى تمام وقت است. متأسفانه در كشور ما اين فعاليت هنوز به صورت علمى تبيين و حوزه و اجزاى آن مشخص و شناخته نشده است.مديريت خانواده كارى مستمر است كه از والدين به خانواده و فرزندان آنها هم تسرى پيدا مى كند. درباره مديريت خانه سلسله مباحثى مطرح است كه به بخشى از آنها اشاره مى شود. الف) اصول مديريت در خانواده ۱-برنامه ريزى زندگى براساس اهدافى كه شرع، عرف، اخلاق و عقل حكم مى كند.2 - در نظر گرفتن ابعاد مختلف اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در برنامه ها.۳- اجراى اصل فعاليت هر عضو خانواده به اندازه توان و استفاده هر عضو به اندازه نياز.4- احترام به بزرگترها و توجه به كوچكترها.۵- ايجاد محيطى مناسب به منظور دستيابى به همكارى چندجانبه ميان افراد خانواده.6- تقسيم عادلانه كارها ميان افراد خانواده. 7- توزيع وظايف خانه ميان افراد و آموزش فرزندان براى انجام بهتر كارها به جاى انجام آن كار به وسيله پدر يا مادر. ب) شيوه مديريت خانواده طى دو قرن گذشته، علاوه بر شيوه مديريت سنتى، شيوه مديريت مشاركتى نيز مورد استفاده قرار گرفته كه نتايج خوبى داشته است. وجود قوانين براى ايجاد انضباط در جوامع و گروه هاى انسانى لازم است. ولى در خانواده هايى كه قوانين بدون مشاركت اتخاذ مى شود، هميشه اعضا اين قوانين را تحميلى تلقى مى كنند. اگر مردم و گروه ها در وضع قوانين دخالت داشته باشند، آن را بهتر درك كرده، با انگيزه قوى ترى در اجراى آن مى كوشند و با ديده احترام به آن مى نگرند. در خانواده هاى جديد، كودكان و نوجوانان، حكم انسان صاحب عقل و احساس را دارند. وقتى به افراد خانواده اين فرصت داده شود كه در تدوين قوانين و خط مشى خانواده مشاركت داشته باشند، آنان احساس بهترى نسبت به خود خواهند داشت. ج) جلسات خانوادگى به منظور اجراى يك روش مديريت مشاركتى، لازم است خانواده ها به صورت مرتب جلسات خانوادگى داشته باشند. اين جلسه ها يك گردهمايى منظم و برنامه ريزى شده با شركت همه افراد خانواده است تا در آن اعضا: *حرف ها و درد دل هاى يكديگر را بشنوند.* كارهاى خانه را بين يكديگر تقسيم كنند.* شكايات خود را عرضه كنند.* اختلاف ها را برطرف كنند.* راه هاى جديدى براى حل مشكلات خانواده ارائه كنند. د) مقررات شوراى خانواده مقررات اين شورا مى تواند شامل اين موارد باشد:* همه افراد خانواده در شورا حق اظهار نظر دارند.* همه افراد خانواده در تصميم گيرى شريك هستند.* رياست اين شورا بايد دوره اى و در اختيار افراد بالغ باشد.* پدر، مادر و فرزندان بزرگتر، رياست آن را به ترتيب بر عهده دارند.* شورا بايد دستور كار داشته باشد و برنامه هاى آن از قبل نوشته شده باشد.* جلسات شورا بايد به طور مداوم تشكيل شود.* در مواقع اضطرارى، جلسات فوق العاده تشكيل شود.* حكم شورا بايد براى همه افراد خانواده لازم الاجرا باشد. و) اجزاى برنامه ريزى در خانواده اساسى ترين موضوع در تشكيل و بقاى يك خانواده، داشتن هدف مشخص است. هدف نقطه اى است كه كوشش ها براى رسيدن به آن صورت مى گيرد. هدف هاى يك خانواده در درازمدت، ادامه نسل و تعالى اعضا از لحاظ مادى و معنوى است. خانواده در راه رسيدن به اين اهداف اصلى، هدف هاى فرعى و مقطعى ديگرى از قبيل تربيت، آموزش و انتخاب همسر خوب و شغل مناسب براى فرزندان را نيز مدنظر قرار مى دهد.فعاليت هاى اقتصادى به منظور كسب درآمد كافى براى گذران زندگى فعلى و داشتن پس انداز براى ايام پيرى، از جمله هدف هاى مادى محسوب مى شود. در فرآيند دستيابى به اين اهداف خانواده بايد از اصول خاص كه در جامعه داراى ارزش و احترام است، پيروى كند چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:40 :: نويسنده : فرهاد وهابزاده
Farhad.afg.loxblog.com
روشهاي تنظيم بودجه
بودجه دو طرف دارد : درآمد و هزينه . هر يك از اين دو طرف بايد با دقت بسيار و صحت هر چه بيشتر سنجيده شوند ؛ زيرا برآورد ارقامي كه پايه و اساس منطقي نداشته باشد نه تنها مفيد نيست ، بلكه مي تواند زيانبار نيز باشد . چون بودجه نوعي برنامه است و بودجه نويسي نيز نوعي برنامه ريزي ، تا حد امكان بايد اين برنامه را استواري بخشيد ؛ از اين رو براي پيش بيني در درآمدها و برآورد هزينه ها روشهاي مختلفي ابداع شده است كه روز به روز از نظر علمي و فني به اهميت آنها افزوده مي شود . با توجه به طبقه بندي هاي به عمل آمده از بودجه لازم است به روش تهيه و تنظيم بودجه نيز كه مبتني بر همان طبقه بنديهاست اشاره داشته باشيم . در همين راستا روشهاي تهيه و تنظيم درآمدها و هزينه ها را به طور جداگانه تشريح مي كنيم : روشهاي برآورد و تنظيم درآمدها
تجزيه و تحليل درآمدها مرحله اي اساسي در بودجه بندي است . حجم بودجه و برنامه هاي دولت بيش از آنكه متاثر از نيازهاي عمومي جامعه باشد ، انعكاس از درآمدها و منابع در دسترس است . روش تهيه و تنظيم درآمد ( پيش بيني درآمد ) ، يعني پيش بيني چگونگي و محل كسب درآمد دولت . پيش بيني درآمدهاي دولت با توجه به اينكه مخارج دولتي در درجه اول ، تابع درآمدها و وضع مالي دولت است امري بسيار فني و دقيق است ؛ هر چند كه بايد در هر مورد با توجه به وضع خاص اقتصادي براي هر يك از منابع درآمد از چند روش به طور همزمان استفاده شود . پيش بينيها و برآوردهاي دولت صرف نظر از طبقه بندي هاي آنها به چهار روش ارائه مي شود كه عبارتند از : روش سالم ما قبل آخر ، روش حد متوسطه ها ، روش پيش بيني مستقيم و روش سنجيده منظم . روش سال ما قبل آخر . در اين روش از بودجه سال مالي گذشته يعني سالي كه بلافاصله قبل از سال مالي جاري قرار دارد استفاده مي شود ؛ زيرا اجراي بودجه سال مالي جاري هنوز خاتمه نيافته است و برآورد درآمدها از آخرين بودجه اي كه اجراي آن خاتمه پذيرفته است گرفته مي شود . مثلاً براي پيش بيني درآمدهاي سال 1380 درآمدهاي تحقق يافته و قطعي سال 1378 مورد استفاده قرار مي گيرد . در اين روش كه در سال 1823 در فرانسه مورد عمل قرار گرفت ، براي پيش بيني درآمدهاي سال آتي درآمدهاي قطعي سال گذشته ملاك عمل قرار مي گيرد . اين روش داراي مزايا و معايبي است .از محاسن اين روش آن است كه چون درآمدهاي سال قبل قطعاً وصول شده است ، بودجه ، تعادل و استحكام خواهد يافت . عيب اين روش نيز آن است كه در اين بين يك سال مالي فاصله دارد ؛ يعني در مثال فوق سال 1379 ناديده گرفته مي شود . علاوه برآن اوضاع و احوال اقتصادي هر روز تحت تاثير پديده هاي جديدي است كه با گذشته تفاوت دارد . روش حد متوسطه ها . در اين روش حد متوسطه افزايش يا كاهش هر يك از انواع درآمدها را در يك دوره قبلي ( سه تا پنج سال ) به دست آورده است . بر اساس آن درآمد سال آينده را پيش بيني مي كنند . روش سال ما قبل آخر با افزايش متوسط ، كه به روش حد متوسطه ها معروف است ، در سال 1883 در فرانسه مامور شد . مطابق اين روش حد متوسط افزايش درآمدها از سالي به سال ديگر در اختلال چند سال گذشته محاسبه مي شود و پس از به دست آمدن آهنگ آن ، درآمد سال ما قبل آخر اضافه مي شود . مثلاً براي محاسبه درآمد دولت از ماليات هاي مستقيم در سال 1379 درصد تغيير درآمد قطعي دولت از منبع مذكور را طي سالهاي 1378 – 1369 محاسبه و سپس متوسط تحقيق را به دست مي آورند و با فرض اينكه رشد به دست آمده در سال 78-79 نيز تكرار خواهد شد درا/د سال 1379 را محاسبه مي كنند. بدين ترتيب اگر مثلاً درآمد ماليات مستقيم به طور متوسط 10% افزايش يابد رقم 10% را به درآمد سال ما قبل آخر و سپس به درآمد سال جاري مي افزايند. عليرغم متداول بودن اين روش در بسياري از كشورها ، چون اين روش با توجه به وقايع اقتصادي سالهاي قبل محاسبه مي شود تحقق آنها مورد ترديد است و استفاده از آن بدون اشكال نيست . روش پيش بيني مستقيم . در اين روش كارشناسان با مطالعه و تجزيه و تحليل گرايشهاي اقتصادي ، مبالغ وصول شده درآمد در سالهاي قبل و ساير آمارها و اطلاعات ، اثر عوامل گوناگون را بر هر يك از انواع درآمدها در مدت محدودي از زمان مي سنجند . و سپس با تكيه بر تخصص و تجارب خويش مبادرت به پيش بيني درآمد براي دوره آتي مي نمايند . در اين روش كه عملاً پس از جنگ جهاني دوم اشاعه يافت اوضاع و احوال اقتصادي با استفاده از روشهاي آماري دقيقاً بررسي و با توجه به سياست هاي اقتصادي دولت درآمدها پيش بيني مي گردد . روش سنجيده منظم . اين روش داراي فنون و فرمولهاي خاص است و پيش بيني درآمد بر اساس تجزيه و تحليل همبستگي و جمع آوري پرسشنامه هاي نمونه و غيره انجام مي شود . در تجزيه و تحليل همبستگي ، ارتباط ميان وصول ماليات ها و منايع مختلف درآمد در طي دوره يا دوره هاي معين اقتصادي مورد مطالعه قرار مي گيرد و سپس بر اساس آن و با توجه به پيش بيني وضع اقتصادي در دوره آتي ميزان درآمدهاي پيش بيني مي گردد . شايان ذكر است كه اين روش در سال 1952 در فرانسه جهت از بين بر دن خطاهاي فاحش روشهاي پيشين معمول گرديد . ضريب اشتباه اين روش تنها يك درصد بود . از آنجا كه در اين روش از فنون آماري پيشرفته اي چون ضريب همبستگي ، سريهاي زماني و محاسبه كشش پذيري استفاده مي شود در كشورهايي كه در بسياري از زمينه ها با فقر يا نقص آماري مواجه هستند استفاده از روش برآورد مستقيم دشوار خواهد بود .در كشور ما در موارد عديده اين روش مورد عمل قرار مي گيرد و بايستي كارشناسان پيش بيني كننده درآمد در هر مورد با فنون فوق آشنايي كامل داشته باشند . روشهاي برآورد هزينه ها ( طرف ديگر بودجه ) روش تنظيم بودجه متداول
بودجه متداول يا سنتي يعني بودجه اي كه در آن اعتبارات هر سازمان دولتي به تفكيك فصول و موارد هزينه مشخص مي گردد . در اين روش بودجه ريزي ، نوع و ماهيت هزينه ها نشان داده مي شود . ولي مشخص نمي گردد كه هر هزينه براي نيل به كدام هدف و يا براي اجراي كدام برنامه و يا فعاليت خاص انجام شده است . يكي از علل اصلي استفاده گسترده از روش بودجه ريزي متداول ، سالها قبل از به كار گيري ساير روشهاي بودجه ريزي ، ارتباط نزديك اين روش با حسابداري دولتي و امكان اعمال كنترل بودجه مناسب در آن است ؛ زيرا در طبقه بندي اعتبارات بر حسب فصول و مواد ، براي هر يك از انواع مخارج جاري و سرمايه اعتباري معين تصويب مي شود تا هزينه هاي مربوط به كالا و خدمات خريداري شده در سال اجراي بودجه در محدوده اعتبارات مصوب انجام شوند .بديهي است هر اندازه اعتبارات مصوب به فصول و مواد هزينه بيشتري تقسيم شوند ، به همان ميزان انعطاف پذيري در اجراي بودجه و اختيارات موسسات دولتي در مصرف اعتبارات كاهش خواهد يافت و بر عكس ، تقسيم اعتبارات به فصول و مواد هزينه كمتر ، موجب انعطاف پذيري بيشتر در اجراي بودجه و وسيع تر شدن اختيارات مسئولان اجرايي خواهد شد در ايران تحولات بودجه اي در سنوات اخير صورت گرفته است و بودجه متداول تا سال 1343 ، كه بودجه در وزارت دارايي تهيه مي شد تنها روش بودجه ريزي بود . همانطوركه اشاره شد در بودجه متداول بر خلاف بودجه برنامه اي و عملياتي هدفها و وظايف چندان روشن نيست؛ هر چند كه به طور غير مستقيم نوع هزينه مشخص است (مثل حقوق و دستمزد). اين طرز تهيه بودجه خطوط اساسي و روابط برنامه ها و هدفها را نشان نميدهد . مثلا اينكه اعتبار ماده مزبور براي چه عملياتي است، مشخص نيست . آنچه در بودجه متداول اهميت دارد ، عبارت است از سازمان و مواد هزينه . به عبارت ديگر كافي است كه مشخص كنيم بودجه كدام سازمان دولتي يا وزارتخانه اي تهيه مي شود و مواد هزينه آن چيست . بنابراين ، در اين بودجه فقط با دو نوع طبقه بندي سرو كار داريم. تهيه كنندگان اين نوع بودجه نيازها و اطلاعات و ارقامي را كه مثلا از وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت و درمان و امثال آن جمع مي شود به صورت پول تقويم و در مقابل ، عناوين مواد هزينه را منظور مي كنند. در بودجه متداول برآورد هزينه معمولاً بر مبناي هزينه هاي قطعي سال ما قبل آخر و نيمه اول سال جاري به عمل مي آيد و تغييرات حجم كار در پيش بيني هزينه دقيقاً مورد بررسي قرار نمي گيرد . معذالك تصويب اعتبار در قالب موارد هزينه محدوديتي در خرج به وجود مي آورد و از اين رو همان طور كه اشاره شد هر قدر اعتبارات به موارد ريز بيشتري تقسيم شود قابليت انعطاف بودجه كمتر مي شود ؛ زيرا نقل و انتقالات اعتبارات از يك ماده به ماده ديگر داخل يك فصل يا بين فصول مختلف بودجه معمولاً فقط تا ميزان معين و تحت شرايط خاصي امكان پذير است . مراحل تهيه و تنظيم بودجه متداول . مراحل تهيه و تنظيم بودجه متداول را مي توان به شرح زير بيان نمود : 1.شناسايي كامل وضع موجود دستگاه اجرايي . -شناسايي كليه اموال و داراييهاي متعلق به وزارتخانه . شامل شناسايي كليه اموال و داراييهاي متعلق به وزارتخانه در حال حاضر و استفاده كامل از تمام آنها و در غير اينصورت علت عدم استفاده از آنهاست . -هزينه هاي دستگاه به تفكيك . هزينه هاي پرسنلي ،اداري ، سرمايه اي ، درصد هر يك از آنها به كل هزينه در سه سال متوالي ، پرداختهاي انتقالي و درصد آن به كل هزنيه را شامل مي شود . -اطلاعات مربوط به استخدام كاركنان . چون در غالب دستگاهها هزينه هاي پرسنلي رقم عمده اي است لازم است اطلاعات كافي را موارد زير تهيه شود : تعداد كاركنان موجود ، تقاضاي دستگاه در سال قبل ، علل نياز به كاركنان اضافي ، نوع استخدام از نظر تخصيص اعتبار مورد نياز ، بازنشستگان . -اطلاعات مربوط به درآمدهاي دستگاه . در تهيه بودجه دستگاهها نخست تنوع درآمدهاي آنها را مورد رسيدگي قرار مي گيرد .در رسيدگي به اين درآمدها بايد اين نكات مورد توجه و تجزيه و تحليل قرار گيرد : چه مقدار از درآمد عمومي دولت به وسيله دستگاه وصول مي شود و چه راههايي براي افزايش اينگونه درآمدها وجود دارد ؟ به مقدار افزايش در حجم عمليات دستگاه براي افزايش درآمد آن بايستي صورت گيرد و هزينه آن چقدر است ؟ در صورت امكان هزينه هاي اضافي مزبور با افزايش درآمد مقايسه گردد . همچنين لازم است بررسي گردد در آمدهاي اختصاصي دستگاه و علل افزايش يا كاهش آنها در سال بودجه نسبت به سال جاري چيست ، و چه درآمدهاي جديد را مي توان پيش بيني نمود كه قسمتي از هزينه هاي دستگاه را جبران كند ؟ اطلاعات در موارد ارز مورد نياز . در مورد هزينه هاي ارزي جمع آوري اطلاعات زير ضروري است : -مصرف ارز سال قبل به تفكيك كالا و خدمات . -تعهدات منتقل شده از سه سال به جاري تفكيك كالا و خدمات . -داشتن اطلاعات از امكانات ارزي كشور . 2. پيش بيني نيازها براي سال بودجه . پس از شناسايي وضع كلي بايد نيازها را براي سال بودجه پيش بيني كرد . نقص عمده بودجه متداول اين است كه چون بر خلاف بودجه برنامه اي و عملياتي هدف مشخص و روشني در آن وجود ندارد و بحث و تصميم گيريها بر اساس وضع موجود صورت مي گيرد در بررسي علت تغييرات به پاسخهاي ناقص و مبهم اكتفا مي شود . مثلاً هدف توسعه و افزايش پزشك در تهيه بودجه متداول مشخص نيست . 3-تبديل نيازهاي پيش بيني شده به ارزش پولي . در اين مرحله بايد ارزش پولي آنچه از نيازهاي مختلف پرسنلي و اداري و ساير موارد برآورد شده است با توجه به قوانين و مقررات ( مثل قوانين استخدامي و وضع حقوق و دستمزد ) ، تغيير قيمت و دستمزد ، امكانات جابه جا كردن و انتقال و نظاير آن برآورد گردد و در هر مورد به هر ماده يا جزء ماده و ريز ماده از هزينه هايي كه لازم باشد منظور شود . مجموع اين هزينه ها كه به صورت مواد هزينه و فصل تجلي مي كند بودجه وزارتخانه را به صورت متداول نشان مي دهد . بودجه ريزي افزايشي
اين روش با شيوه تغييرات جزئي در تصميم گيري انطباق دارد . طبق اين روش ، براي تصميم گيري جديد به تصميمهايي كه قبلاً در زمينه مورد نظر گرفته شده مراجعه و با توجه به نيازهاي موجود ، تغييراتي جزئي در آنها داده مي شود . بودجه ريزي افزايشي براي اجتناب از مشكلات ناشي از كار عظيم و پر درد سر بودجه نويسي سالانه ابداع شده است . بدين ترتيب هر سال مجدداً از اول اقدام به كار پيچيده بودجه نويسي نمي شود ؛ بلكه بودجه ريزان با قبول بودجه سال گذشته توجه را روي تغييرات افزايشي متمركز مي كنند . در اين شيوه ، بودجه سال گذشته به عنوان پايه اي براي مصارف جاري فرض شده ، افزايش سالانه اي براي آن در نظر گرفته مي شود كه بستگي به روند تغييرات قيمتها ، تغيير حجم عمليات موجود ، تقبل وظايف جديد از طرف دولت و عواملي از اين قبيل دارد . بودجه برنامه اي بودجه برنامه بودجه اي است كه در آن اعتبارات سازمانهاي دولتي بر حسب وظايف ، برنامه ها و فعاليتهايي كه آنها بايد در سال مالي اجراي بودجه براي نيل به اهداف خود انجام دهند ، پيش بيني مي شود . به عبارت ديگر ، در بودجه برنامه اي مشخص مي شود كه دولت و دستگاههاي دولتي در سال جاري بودجه اولاً چه اهداف ، وظايف و مقاصد مصوبي دارند و ثانياً براي نيل به اهداف و مقاصد مذكور بايد چه برنامه ها ، عمليات و فعاليتهايي را با چه ميزان اعتبارات انجام دهند . پروفسور بركهد در مورد بودجه برنامه اي مي گويد :(( اگر بخواهيم در دنياي فعلي بودجه را ابزار و وسيله كار مديران بدانيم بايد در تقسيم بندي مخارج ، هدف و غايت خرج را رعايت كنيم .)) در بودجه برنامه اي نيز مانند بودجه متداول از طبقه بندي اعتبارات بر حسب فصول و مواد هزينه استفاده مي شود . با اين تفاوت كه در بودجه متداول ، كل اعتبارات هر سازمان دولتي در فصول و مواد هزينه مختلف پيش بيني مي شود ، در صورتي كه در بودجه برنامه اي ، اعتبارات هر يك از برنامه ها و فعاليتها و طرحهاي سازمان دولتي در قالب فصول و مواد هزينه پيش بيني مي گردد . لازم به توضيح است كه در بودجه برنامه اي برخي از كشورها ، فقط برنامه ها به فصول و مواد هزينه تقسيم مي شوند ، در حالي كه در برخي ديگر از كشورها فعاليتها و طرحها نيز به صورت فصول و مواد هزينه پيش بيني مي گردند . آنچه مسلم است آن است كه در نظام حسابداري دولتي كشورهايي كه از روش بودجه ريزي برنامه اي استفاده مي نمايند ، طبقه بنديهاي بودجه اي مذكور عيناً بايد در حسابهاي دولتي منعكس گردند . بنابراين هزنيه هاي هر وزارتخانه يا موسسه دولتي نيز بايد اولاً به تفكيك برنامه ها و فعاليتها و طرحهاي مورد اجرا در آن سازمان و ثانياً در داخل طبقه بنديهاي مذكور ، به تفكيك فصول و مواد هزينه نشان داده شوند . بودجه برنامه اي ، همان طور كه از نام آن پيداست ، عمليات سازمان را به شكل برنامه كار تنظيم و در دسترس مي گذارد . اين نوع بودجه را اولين بار در سال 1949 كميسيون هوور عنوان كرد كه از طرف ترومن رئيس جمهور امريكا مامور بررسيهاي لازم جهت اصلاح مديريت در سازمانهاي دولتي شده بود . مساله اساسي در تنظيم بودجه برنامه اي توجه به عملياتي است كه بايد اجرا گردد ، البته در بودجه برنامه اي وجود مواد هزنيه انكار نمي شود ؛ زيرا به هر ترتيب بايد دولت بداند چقدر براي هزينه هاي پرسنلي خرج مي كند ، چه مقدار لوازم و ماشين آلات مي خرد و امثال آن . در روش بودجه برنامه اي مواد هزينه در داخل برنامه و يا فعاليت تهيه و تنظيم مي شود ( نه براي وزارتخانه به نحوي كه در بودجه متداول معمول است ) . به عنوان مثال فرض كنيد بودجه وزارت آموزش و پرورش در قالب مواد هزنيه آورده شود ، مثلاً بيان شود حقوق و دستمزد 100 ميليون ريال ، اجاره 40 ميليون ريال و هزينه هاي اداري 20 ميليون ريال ( جمع 400 ميليون ريال ) ؛ آنچه مسلم است اين رقم كل و حتي رقم تفكيكي مواد هزنيه نشان دهنده وظيفه و كار و برنامه هاي وزارت آموزش و پرورش نيست . در بودجه برنامه اي به عنوان مثال ، اول آموزش و پرورش در نظر گرفته مي شود و سپس اين وظايف به نحوي طبقه بندي مي گردد كه به صورت برنا مه هاي مشخصي درآيد ؛ مثلاً گفته مي شود برنامه آموزش ابتدايي ، برنامه آموزش متوسطه حرفه اي و غيره . با اين طبقه بندي اولين قدم جهت بودجه برنامه اي برداشته مي شود . در مرحله بعد اعتبار مورد نياز هر برنامه جداگانه بر اساس مواد هزينه تهيه و تنظيم مي شود و بدين ترتيب ضمن اينكه هدف از اجراي هر برنامه مشخص و روشن مي شود مخارج لازم نيز جهت اجراي آنها برآورد و در بودجه منظور مي گردد . البته با توجه به اينكه وظايف دولتها در كشورهاي مختلف با هم اختلاف دارند ، انتخاب برنامه يا فعاليت جنبه قرار دادي دارد . به همين دليل ممكن است مثلاً آموزش در كشوري يك برنامه تلقي شود و در كشور ديگر فعاليتي معين كه جزئي از يك برنامه است . آنچه اهميت دارد اين است كه برآورد هزنيه از كوچكترين واحد تقسيم بندي شروع مي شود و مانند طبقه بندي عملياتي به شكل هرم است ؛ يعني مجموع هزينه هاي چند فعاليت هزينه يك برنامه ، مجموع هزينه هاي چند برنامه هزينه يك فصل و بالاخره مجموع هزينه هاي چند فصل هزينه امور را تشكيل مي دهد . نظام بودجه برنامه اي علاوه بر اينكه وسيله شناخت ماهيت وظايف و عمليات را فراهم مي آورد ، امر تصميم گيري چه در مورد انتخاب برنامه ها و چه در باب اجرا و كنترل آنها را آسان مي سازد ؛ زيرا در بودجه متداول هنگام رسيدگي به بودجه ، ضوابطي جهت قضوات واقعي درباره آن وجود ندارد ، مثلاً اگر وزارت بهداري براي سال آينده درخواست صد واحد پول كند توجيه آن به صورت مواد هزينه حقيقي را نشان نمي دهد و برا ي كاهش يا افزايش آن دليلي وجود ندارد ؛ در حالي كه در بودجه برنامه اي به آساني مي توان ارتباط هزي چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:35 :: نويسنده : فرهاد وهابزاده
|